برنامه امشب با اجرای جیمی فالون، نام برنامه ای با اجرای جیمی فالون است. وی در هر برنامه با دعوت از بازیگران مطرح سینما و افراد مشهور به مصاحبه و شوخی با آنها میپردازد. مسابقه ای نیز بین خود و میهمانان برگزار میکند و برنامه های موسیقی زنده ی جالبی را تدارک میبیند. این برنامه موفق به نامزدی پنج جایزه امی و کسب جایزه امی هنرهای خلاق شده است.
داستان درباره ی یک نمایشنامه نویس نیویورکی شکست خورده است که بعد از اینکه هم از کارش و هم از رابطش ضربه میخوره مجبور میشه به خونه قدیمیشون برگرده اما...
سریال به خانواده های «جی پریچت»، دخترش «کلر» و پسرش «مایکل» که همه در لس آنجلس زندگی می کنند می پردازد. «کلر» مادر خانه داری است که همسر «فیل دانفی» است و سه بچه دارد. جی با «گلوریا»، دختر جوان کلمبیایی ازدواج کرده است و به او کمک می کند تا پسر نونهالش را بزرگ کند. «مایکل» و پارتنرش «کامرون تاکر»، کودکی ویتنامی بنام «لیلی»، را به فرزند خواندگی گرفته اند.
داستان در مورد زندگی روزانه پرستار "جکی" در محیط کار و خانواده اش می باشد که اتفاقات جالبی همراه است. در این سریال بر شخصیت پردازی نقش اول سریال که همان پرستار" جکی "است تاکید شده و از او یک شخصیت جذاب ساخته است که شما را با خودش به قسمت های بعدی سریال می برد.
یک بیمار روانی از آسایشگاه خود گریخته و به خانه دوران کودکی اش که تبدیل به یک انجمن خواهری شده باز می گردد.او در شب کریسمس شروع به کشتن خواهران انجمن یکی پس از دیگری می کند...
اين سريال زندگي يک سري بازيگر نويسنده مخصوصا زندگي رييس نويسندگان يک برنامه تلويزيوني کمدي را به نمايش ميگزارد. داستان از انجا شروع ميشود که با تغيير رييس سازمان زندگي روزمره انها تغيير مي کند و باعث ميشود که زندگي رييس نويسندگان دچار مشکلاتي شود.رييس سازمان که خود ادم بسيار موفقي است سعي دارد تا زندگي کارمندان خود را بهتر کند...
در اولین روز سال تحصیلی جدید ، یک بچه کلاس پنجمی قلدر ، قبول دارد که می تواند توازن کلاس را تغییر دهد و...
مراسم ازدواج نیتا با حادثه عجیبی بر اثر سقوط سنگ انجام نمی گیرد. نیتا که پریشان شده نزد جادوگر قبیله می رود تا علت حادثه را دریابد. جادوگر به او می گوید که چون او در کودکی از کینای خرس طلسمی را گرفته است، او نمی تواند با کس دیگری ازدواج کند مگر اینکه ظرف مدت ۳ روز آن طلسم را به اتفاق کینای در بالای آبشار کوکانی بسوزاند. نیتا موفق می شود کینای را پیدا کند اما آنان برای رسیدن به بالای آبشار و سوزاندن طلسم راهی سخت در پیش دارند.
داستان فیلم در مورد یک قسمت پایلوت سریال تلویزیونی که از فرایند شبکه و تولید و در نهایت پخش نهایی می شود.
نيويورک، سال 1959. «ليو بلوم» حسابرس (برادريک)، «ماکس بيالي استاک» (لين) تهيه کننده ي مفلس نمايش هاي برودوي را مجاب مي کند که با يک نمايش ناموفق بيش از يک نمايش موفق مي توان پول در آورد: حاميان مالي در اين جا نخواهند پرسيد که سرمايه هاي شان کجا رفته است. اما نمايش موزيکالي که انتخاب مي کنند و فروش نکردنش تضمين شده، موفق از آب در مي آيد...