دقیقا در زمانی که دست یافتن به امید و آرزوها، به امری محال تبدیل می شود، یک شمشیرباز جوان و با انگیزه، در مسیر رسیدن به اهدافش با مردی جوان و تلاشگر رو به رو می شود که به دنبال ساختن دوبارۀ زندگی اش است.
چند صد نفر که با مشکلات مالی و بدهی شدید درگیر هستند به یک مسابقه برای انجام بازی های بچگانه دعوت می شوند تا شانس خود را برای بردن جایزه میلیاردی امتحان کنند، اما خیلی زود متوجه می شوند که قضیه به این سادگی نیست...
یون هه جین (Shin Min Ah) یک دندان پزشک، زنی زیبا و باهوش است. او پس از گذراندن موانع مختلف و بهم خوردن برنامه و اهداف زندگیش، به روستای ساحلی گونگجین می رود و در آنجا با آقای هونگ آشنا می شود. هونگ دو شیک (Kim Seon Ho) که در روستا به آقای هونگ معروف است در ظاهر بدون شغل و بیکار است اما استاد انجام دادن کارهای مختلف و عجیب است و هر کسی در روستا به کمک نیاز داشته باشد او همواره برای رفع مشکل حضور دارد…
در این طرح جدید، تیم رابینسون و مهمانانش هر بخش را صرف رانندگی می کنند تا جایی که نیاز دارند - یا شدیداً می خواهند - بروند.
در این سریال مایکل داگلاس نقش سندی و الن آرکین نقش نورمن، دو دوست قدیمی، را بازی میکنند. این سریال بیشتر سعی دارد تا بر روی دوستی میان سندی و نورمن تمرکز کند و اینکه چطور آنها از یکدیگر حمایت میکنند...
یک ستوان گروه ویژه، زمانی که وظیفه کار کردن با یک گروه آموزش دیده برای از بین بردن جرم و جنایت در لس آنجلس به او داده می شود، بر سر دو راهی بین انجام وظیفه و وفاداری به محله اش قرار می گیرد...
این سریال به زندگی کودکی نابغه به نام شلدون کوپر می پردازد که بعدها در سریال بیگ بنگ تئوری حضور پیدا میکند...
داستان سریال حول شخصیت زن ساختار شکن جوان و آنارشیستی به نام Sophia متمرکز شده است که پی به علاقه و استعداد خود در صنعت فروش لباس می برد و با راه اندازی کسب و کاری اینترنتی تبدیل به یک تاجر متفاوت و بسیار موفق می گردد. اما او همان طور که به ادامه مسیر موفق خود در راه ساخت امپراتوری خرده فروشی لباس و مد ادامه می دهد با دشواری ها و ارزش های زندگی مستقل که در آن باید خود شخص رییس خود باشد، روبرو میشود...
این بازسازی که نزدیک به یک دهه پس از پایان سریال اصلی می گذرد، لورلای، روری و امیلی گیلمور را در چهار فصل تغییر دنبال می کند.
داستان سریال بر روی گروهی از افراد متمرکز است که تاریخ تولدشان یکی می باشد و به صورت تصادفی زندگیشان در راه های مختلف به هم گره می خورد. جک و ربکا زوج جوانی هستند که در پترزبورگ منتظر به دنیا آمدن سهقلویشان می باشند. کوین بازیگر موفق و خوشتیپ تلویزیون می باشد که از زندگی مجردی خسته شده است. رندال نیز تاجری است که در کودکی پدرش او را در یک ایستگاه آتش نشانی رها کرده بود و اکنون دارای یک همسر و دو دختر است...