یک مجری خبری آیندهدار، در آستانه موفقیت بزرگش، یک متجاوز به خانه را که ادعا میکند پسر بابانوئل است، دستگیر میکند...
یک پادکستساز به دنیل در یک ماموریت کریسمس کمک می کند، اما او ممکن است علاقه خود را به زنی دیگر از دست داده باشد...
عروسک چاکی سر از یک حراجی در حومه شهر در میآورد، یک شهر آمریکایی ایدئالستیک، که به علت چند قتل وحشتناک درگیر بحران شده است، ریاکاریها و رازهای شهر را برملا میکند...
روایت فردی به نام "وای" که در جهانی پس از آخرالزمان قرار دارد و آخرین انسان مذکر موجود در کره زمین است...
"کورا تانتی" (جسیکا بیل) مادری جوان است که بخاطر یکسری اتفاقات، اعمال خشونت آمیزی انجام می دهد و بعد از انجام آنها، او اصلا یادش نمی آید که چرا این اعمال را مرتکب شده است. کارآگاه "هری آمبروز" (بیل پولمن) وارد ماجرا می شود و پرونده را به دست میگیرد تا دلیل آشفتگیهای "کورا" را کشف کند...
ریشه اصلی داستان این سریال درباره ی نزاع و جنگ بین خدایان قدیم و خدایان جدید است. خدایانی که قدرتشان نشئت گرفته از اعتقادات مردم میباشد. هر خدایی که تعداد معبودهای بیشتری داشته باشد، قدرتش بیشتر خواهد بود. ماجرای سریال در عصر مدرن روایت میشود. زمانی که پرستش خدایان در حاشیه قرار دارد و عشق به تکنولوژی و مادیات جای آنها را گرفته اند. "شادو/سایه" یک محکوم سابق است که به تازگی از زندان آزاد شده. او با مردی مرموز به نام "ونزدی/چهارشنبه" آشنا میشود، کسی که چیزهای زیادی دربارهی زندگی و گذشته "شادو" میداند. در حقیقت "ونزدی" یک خدای قدیمی قدرتمند می باشد که درصدد است برای انجام ماموریت خود ارتشی بسازد و شکوه گذشتهی خود را دوباره زنده کند...
چهار زن با عشق، مشاغل و خانواده شان درگیر هستند. آنها از دوستانشان حمایت می کنند و سعی می کنند یکدیگر را قضاوت نکنند زیرا که ممکن است به خاطر یک بحران هویت، یک فرصت شغلی بزرگ، افسردگی پس از زایمان و یا یک بارداری ناخواسته باشد. آنها با خوب و بد این موضوعات درگیر هستند ...