سه دانش آموز دبیرستانی به دنیای خیالی منتقل می شوند. اما در حالی که دو نفر قهرمان هستند، یکی فقط می تواند شفا دهنده باشد.
کائورو ناگاسه، یک کارمند اداری که پس از مرگ دوباره در دنیایی دیگر تناسخ پیدا میکنه، در یک ماجراجویی هیجان انگیز و با استفاده از دانش و هوش خود تلاش می کند در این دنیا به موفقیت و بقا برسد.
این سریال در دهه 2020 اتفاق می افتد، زمانی که ماشین های خودران در ژاپن همه جا وجود دارند. تمرکز این مانگا بر روی کاناتا لیوینگتون، یک راننده ژاپنی است که پس از فارغ التحصیلی در کلاس خود در یک مدرسه مسابقه در انگلستان، به ژاپن بازمی گردد. این مجموعه همچنین بر روی MFG تمرکز دارد، یک مسیر مسابقه ای در جاده های عمومی که توجه جهانی را به خود جلب کرده است.
میدوریا، شوتو و باکوگو با بزرگترین آشوب تاریخ بوکو نو هیرو آکادمیا روبرو میشن و فقط دو ساعت زمان دارن تا دنیا رو نجات بدن! در حالی که این سه دانشآموز برای کارورزی رفتن پیش قهرمان نامبروان، اندوور؛ میدوریا و دوست جدیدش رودی به جرم نکرده، تو لیست تحت تعقیبای اینترپل قرار میگیرن. آیا دکو و دوستش میتونن هیومرایز رو در نابود کردن تمام کوسههای جهان ناکام بذارن؟
در سال 198 دوران خورشیدی در توکیو، آتش نشانی ویژه با پدیده ای به نام احتراق خود بخودی انسان مبارزه می کند، که در آن انسان ها به جهنم های زنده ای تبدیل می شوند که جهنمی خوانده می شوند. برخلاف جهنمی هایی که اولین نسل از موارد احتراق خودبخودی انسان هستند، نسل های بعدی توانایی دستکاری شعله ها را حین نگه داشتن فرم انسانی دارند. شینرا کاساکابه، جوانی که توانایی مشتعل کردن ارادی پاهایش دارد و ردپای شیطان نامیده می شود، به جوخه مبارزه با آتش 8 ملحق می شود که از دیگر افراد استفاده کننده از شعله ها تشکیل شده و تلاش می کنند تا هر جهنمی که با آن مواجه می شوند را خاموش کنند. فرق های جهنمی را ساخته، شیرا شروع به پرده برداشتن از حقیقت درباره آتش مرموزی می کند که باعث کشته شدن خانواده اش در 12 سال پیش شده.
وقتی یه تراژدی خونوادگی زندگیش رو زیر و رو میکنه، تورو هوندای دبیرستانی 16 ساله مجبور میشه زندگیش رو به دست بگیره و بره... به یه چادر! بدبختانه خونه جدیدش رو توی یه ملک شخصی متعلق یه قبیله مرموز به اسم سوما سر هم میکنه و خیلی طول نمیکشه که مالکین راز اون رو میفهمن. ولی تورو خیلی زود میفهمه که اون خانواده بهش پیشنهاد سرپرستی دادن و سوماها هم رازهای خودشون رو دارن...
یک کشیش زنِ جوانی، گروهی از مبارزین را به دور خود جمع کرده است و به ماجراجویی های مختلف پا می گذارد اما روزی از روزها با دردسری بزرگ در میدان جنگ مواجه می شوند و درست زمانی که نبرد را شکست خورده تصور می کنند «قاتل گابلین ها» به نجات آنها می شتابد و آنها را از مخصمه نجات می دهد. او کسی است که زندگی خود را وقف نابودسازی گابلین ها کرده است و به هر نحوی که ممکن است این کار را انجام می دهد. اما حال آوازه او در سرزمین های مختلف پیچیده است و هر آن ممکن است گابلین قدرتمند و یا دشمن جدیدی به سراغ او بیاید.
آستر و یونو در بدو تولد در کلیسایی رها شدند و به شکل جدا نشدنی با هم رشد کردند. در روزگار کودکی آنها با یکدیگر عهدی بستند تا بر سر امپراتور جادوگران شدن رقابت کنند. هرچند، وقتی بزرگ شدند تفاوتی بین آنها آشکار شد. یونو نابغه نابغه ای در جادوگری با قدرت و تسلط بالا بود، درحالی که آستر به کلی نمیتوانست از جادو استفاده کند. ولی تلاش میکرد کمبود خود را با تمرین فیزیکی جبران کند. وقتی آنها در سن 15 سالگی گریمورشان را دریافت کردند، یونو کتابی شگفت انگیز با شبدر چهار برگ دریافت کرد (به اکثر مردم شبدر سه برگ میرسد)، درحالی که به آستر هیچ چیز نرسید. هرچند، وقتی یونو در خطر بود حقیقت در مورد قدرت آستر نمایان شد؛ به او یک گریمور با شبدر پنج پر رسید، یک “شبدر سیاه”! اکنون دو دوست پا در عرصه جهان میگذارند، هردو با هدفی یکسان!
با زیرنویس چسبیده
فیلم در یک سرزمین جنگ زده روایت می شود که قبایل در ترس از نابودی زندگی میکنند. داستان در مورد یک جنگجوی مرگبار است که یک کمپین جنگی را رهبری میکند. اما او توسط یاران خودش فریب می خورد و به حال مرگ رها می شود...