داستان این سریال در مورد مردی است به نام پاتریک جین که در مورد ماجرا های جنایی تحقیق می کند و دارای استعداد های فوق العاده مانند شرلوک هلمز و همچنین از قدرتهایی مانند خواندن مغز نیز بهره میبرد و از اسرار نهفته در جرم ها و قتل ها پرده بر می دارد . اوگذشته خود را با پشیمانی کنار گذاشته او در گذشته تظاهر می کرده که باارواح ارتباط دارد که همین قضیه موجب کشته شدن خانواده اش توسط یک قاتل زنجیره ای شده است...
رابطه جنسی و عشق. برخی به دنبال آن هستند، برخی به آن نیاز دارند، برخی آن را نادیده می گیرند و برخی هزینه آن را می پردازند، اما همه ما درگیر آن هستیم. این فیلم در یک بعد از ظهر در همپستد هیث لندن می گذرد و به بررسی جزئیات هفت زوج می پردازد...
سریالی کمدی، به سبک شرلوک هلمزی و پر از شوخی ها و دیوانگی های خنده دار که می تواند ساعت ها شما را سرگرم کند. اگر دنبال سریالی کمدی و جنایی می گردید این سریال را از دست ندهید.شاون اسپنسر که حافظه ی تصویری، غریضه ی کارآگاهی و دقت بسیار بالایی دارد بعد کمک به پلیس برای حل یک پرونده، متهم به شریک جرم بودن می شود. شاون برای این که به زندان نیفتد و راز خود را برملا نکند ادعا می کند که غیبگو است و با عالم ارواح ارتباط دارد و از این راه اطلاعات خود را به دست می آورد. شاون به همراه بهترین دوستش گاس که فروشنده ی دارو و لوازم پزشکی است، دفتر کارآگاه خصوصی غیبگوی Psych را تاسیس می کند و از آن به بعد در حل پرونده های جنایی به پلیس کمک می کند...
سریال رم به صورت تمام و کمال نمایانگر طریقه و نحوه زندگی مردم آن دوره از تاریخ سرزمین روم باستان است . نبرد ها ، جنگ های سردار بزرگ جولیوس سزار و به قدرت رسیدن او ، کشته شدن ناجوانمردانه او در مجلس رم ( مجلس سنا ) ، نبرد میان سرداران او و… همه در این سریال زیبا به تصویر کشیده می شود . توجه داشته باشید که سریال رم تنها به زندگی سزار نمی پردازد ، نویسنده و عوامل هنرمند و تاریخ دان این مجموعه به بسیاری از اشخاص که در سرنوشت ان زمان از مردم نقشی کلیدی ایفا کرده اند پرداخته است....
یک تبهکاری دیوانه که در آستانه اجرای حکم مرگش قرار دارد فرصت زندگی داده می شود تا در یک برنامه تغییر رفتار شرکت کند...
داستان در مورد یک مامور پلیس است که در محیط کارش شاهد یک صحنه ی خشن می باشد. او بعد از آن در مرکز بازپروری ثبت نام می کند تا بهبود یابد...
سال 1703: رابینسون کروزوئه مجبور می شودبرای یک سال اسکاتلند را ترک کند، اما پس از ماهها دریانوردی، یک طوفان کشتی او را غرق می کند . او به عنوان تنها بازمانده در جزیره ای متروک نجات میابد ...
"روزنا" بر اثر بیماری قلبی رو به مرگ می باشد و تنها آرزویی که دارد این است که در کنار دخترش خاک شود، آن هم در قبرستانی که کاملاً پر شده. قبرستان هم قابل گسترش نمی باشد، زیرا کسی که صاحب زمین جنب قبرستان هست قصد فروش ندارد....
در انگلستان اوایل قرن ۱۹ که زندگی روستایی بر جامعه غالب است، یک دلال ازدواج پس از اینکه مردی را برای یک زن پیدا می کند دچار مشکلاتی می شود…
یک پزشک جوان و مشتاق به اسم "رابرت مریوال" خودش را در خدمت یک پادشاه می بیند و اینکه یکی از چاپلوسان عزیز پادشاه را نجات داده است. و از همین فرصت استفاده می کند و جایگاه خودش را حفظ می کند...