"کلینمن" دفترداری کوچک و بی اهمیت،شبی توسط همسایه هایش که کمک او برای ردیابی قاتلی که مردم را در شهر به قتل می رساند می خواهند از خواب بیدار می شود.اما وقتی او لباسهایش را می پوشد همسایه هایش ناپدید می شوند و...
با زیرنویس چسبیده
«جودا رزنتال» (لندو)، چشم پزشکي که مورد احترام خانواده، دوستان و هم کارانش است، در خفا با «دولورس» (هيوستن) رابطه دارد. «دولورس» که از پنهان کاري خسته شده، تهديد مي کند که رابطه شان را بر «ميريام» (بلوم)، همسر «جودا» آشکار خواهد کرد. «جودا» نگران و دستپاچه با ترغيب برادرش که با تبهکاران در ارتباط است، به کشتن «دولورس» رضايت مي دهد.
یک مادر بیوه پس از اینکه شوهر سابقش متوجه میشود دخترش از رابطه مادر و نامزدش باخبر شده است در آستانهٔ از دست دادنِ حضانت دخترش میباشد...
"ماریون" زنی است که یادگرفته از خود در برابر احساساتش محافظت کند.او آپارتمانی برای کار بر روی کتاب جدیدش اجاره می کند اما برحسب اتفاقات می تواند صدهای آپارتمان کناری اش که مطب یک روانپزشک است را بشنود.وقتی صدای زنی را می شوند که با دکتر صحبت می کند وارد ماجرای پیچیده ای می شود و...
هنگامی که یک مرد بی خانمان متهم به قتل یک کارمند پرونده وزارت دادگستری می شود، یک وکیل عمومی وظیفه دفاع قانونی او را دارد...
جک (رابرت داونی جونیور) خوشگذران وقتی عاشق رندی (مالی رینگوالد)، زنی جوان که بدهی سنگینی به مافیا دارد می شود، حس میکند که رندی عشق واقعی اوست بنابراین تمام تلاش خود را برای کمک به او میکند...
دو خواننده قبیله ای برای اجرا در هتل موناکو استخدام می شوند اما در بازی قدرت بین سی آی ای،امیر ایشتار و شورشیانی که تلاش می کنند دولت را سرنگون کنند گرفتار می شوند...
تکه های مختلفی از زندگی یک خانواده ی نمونه ای ساکن بروکلین در دهه ی ۱۹۴۰ از دیدگاه پسر کوچک خانواده، «جو» (گرین)، روایت می شود و طی آن ها مشغله ها و علایق اعضای مختلف خانواده و بستگان «جو» از جمله برنامه های رادیویی محبوب شان مورد اشاره قرار می گیرد...
با زیرنویس چسبیده
آمريکاي جنوبي، دهه ي 1750. يک کشيش ژزوييت به نام «گابريل» (آيرونز) وارد جنگلي بالاي آبشارهاي ايگو آتسو مي شود و به سرخ پوستان گوآراني بر مي خورد که قبل تر يکي از همکاران او را کشته اند. با اين حال قرارگاه هيأت مبلغان مذهبي سان کارلوس را راه مي اندازد...
با زیرنویس چسبیده
«هانا» (فارو) که با «اليوت» (کين) ازدواج کرده، قبلا همسر «ميکي» (آلن)، بوده است. «لي» (هرشي) و «هالي» (ويست) خواهران «آنا» هستند. «اليوت» مدتي با «لي» رابطه برقرار مي کند و «هالي» به زندگي «هانا» که ظاهرا بي عيب و نقص است حسادت مي ورزد. «ميکي» نيز نگران اين است که در اثر تومور مغزي بميرد. سرانجام «هانا» و «اليوت» دوباره به هم نزديک مي شوند، «لي» با جواني آشنا مي شود و «هالي» و «ميکي» نيز يکديگر را پيدا مي کنند.