یک مرد در حالی که با اضطراب و اشتیاق وجودی خود دست و پنجه نرم میکند، تلاش میکند تا زندگی خانوادگیاش را کنترل کند و…
لوسیوس مدستوس، یه معمار روم باستان، به خاطر این که ایده های جدیدی به ذهنش نمیاد، دچار مشکل شده و به دنبال شغل می گردد. دوستاش به خاطر این که رفتار و شخصیت اون ملال آور شده، تصمیم میگرن که برای استراحت اونو به یه حمام عمومی ببرن. به دلیل شلوغ بودن و ازدحام جمعیت نمی تونه ازون جا خارج بشه و تصمیم می گیره که سرشو ببره زیر آب. اون زیر یه تونل مخفی پیدا می کنه که اونو به یه حموم عمومی ژاپنی مدرن در زمان حاضر منتقل می کنه و این کار سبب می شه تا ایده ها و الهام های جدید برای ساخت سازه های جدیدش مهیا بشن. اون که کله اش پر از دانش هاییست که به نظر بسیار جلوتر از زمان خودش میاد، تمام تلاشش رو می کنه تا چیزایی را که پیدا کرده مجددا از نو بسازه که عموما از نظر کیفی به خاطر شرایط زمانی پایین تر از موارد موجود در زمان مدرن هستن. اما به نظر میاد که نبوغ خالص اون به تنهایی برای جلب نظر شهروندان و بازیابی شهرتش به عنوان یه معمار کافی باشه.
«لئونارد» و «شلدون» دو دانشجوی نخبه فیزیک، اما بسیار ضعیف در روابط اجتماعی هستند که با هم زندگی می کنند. ماجرا از جایی شروع می شود که دختری بنام «پنی» همسایه ی آنها می شود، و به آن ها نشان می دهد که چقدر درمورد نحوه ی زندگی در خارج از آزمایشگاه کم می دانند...