گروهی از نوجوانان هنگامی که در تفریح هستند بطور اتفاقی به نقشه گنجی برخورد می کنند که رازی طولانی زیر آن نهفته است ...
با زیرنویس چسبیده
داستان فیلم درباره دو دوست می باشد که یکی از آنها اهل کار و فعالیت و در حال جمع آوری ثروت دیگری اهل اسراف و ولخرجی و تفریح؛ حال این دو تصمیم می گیرند که یک شرکت آرایشی بهداشتی راه اندازی کنند اما …
داستان این سریال درباره یک دکتر جوان و آرمان گرا می باشد که روز اول کارش تحت نظر یک رزیدنت سخت گیر و با سابقه قرار میگیرد و...
با زیرنویس چسبیده
یک پسر نوجوان دست و پا چلفتی که به کار مواد فروشی سرگرم شده است، عاشق خواهر شریکش در جزیره کیپ کاد میشود و…
"لتی دوبش" یک دزد و کلاهبردار است که همیشه زندگی اش خطرناک و لبه تیغ بوده است، اما خودش این سبک زندگی را دوست دارد. او از زندان آزاد میشود اما همچنان میخواهد به کارش ادامه بدهد تا اینکه با قاتلی برخورد میکند که برای کُشتن یک نفر استخدام شده است. "لتی" و قاتل وارد رابطه ای پرتنش می شود و...
داستان Atlanta، پیرامون دو پسر عمو می باشد که به قصد فراهم کردن زندگی بهتر برای خود و خانوادههایشان، پا به عرصه موسیقی رپ در یکی از قطبهای موسیقی میگذارند. «ارنست مارکس» (دونالد گلاور) که یک مدیر برنامهی جوان است، در تلاش برای معرفیِ پسرعمویش، آلفرد مایلز (برایان تایری هنری) به عنوان یک رپر تازهوارد به دنیای موسیقی خیابانی می باشد...
داستان در دهه 80 میلادی در شهر ساحلی لانگ ایلند اتفاق می افتد. پس از ناپدید شدن یک پسر جوان، تحقیقات برای پیدا کردن او آغاز میشود. خانواده، دوستان و پلیس محلی همگی درگیر معمای گم شدن این پسر هستند. اهالی شهر بعد از مدتی متوجه می شوند دولت، نیروهای ماورای طبیعی و یک دختر کوچک در گم شدن پسر دست داشته اند...
بعد از مرگ “Ichabod Crane” در حین یکی از ماموریتهای ژنرال جرج واشنگتن در سال ۱۷۸۰، در سال ۲۰۱۳ از مرگ بر میگردد و بیدار میشود، وی تنها فردی نیست که از مرگ برگشته، مرد اسبسوار بیسر، که توسط “Ichabod Crane” سر وی از تنش جدا شده بود به زمان حال بر میگردد و شروع می:کند به قتلهای شبانه، حال “Ichabod” بایستی با کلانتر “ابی میلز” همکاری کند و...
«ریک» یک افسر پلیس است که بعد از گلوله خوردن در حین ماموریت، چندین ماه در بیمارستان بیهوش بوده است. وقتی که او بیدار می شود، می فهمد که دنیای اطرافش توسط زامبی ها (مرده های متحرک) تسخیر شده است، و به نظر میرسد که او تنها شخص زنده است. او برای پیدا کردن خانواده اش به شهر آتلانتا می رود، و در آنجا به گروهی از بازمانده ها بر می خورد که در خارج از شهر ساکن شده اند. همسرش «لوری» و پسرش «کارل» و همینطور بهترین دوستش، «شین» در میان بازمانده ها هستند. اکنون او بهمراه دیگر بازمانده ها باید در دنیایی که پر از مرده های متحرک است، راهی برای زنده ماندن پیدا کنند...