با زیرنویس چسبیده
دو دانشآموز دبیرستانی، دریا و اِلنور، زندگیشان به هم گره میخورد و توسط دبیرستانشان طرد میشوند. پس از فاش شدن یک ویدیوی برهنه از دریا که در ابتدا آنرا فقط برای دوستش مکس در نظر گرفته بود، دریا احساس شرمندگی می کند. النور زمانی که شایعه ای در مورد نگه داشتن کاریسا و تلاش برای بوسیدن او شروع می شود، تبدیل به یک رانده شده از آنجا می شود. دریا و النور با هم دوست می شوند و توافق می کنند که به دنبال قلدرهای یکدیگر بروند...
کسل راک یک سریال ترسناک و روانشناختی است که برگرفته از آثار استفن کینگ و به تهیهکنندگی جی. جی. آبرامز ساخته شده است و داستانش در شهر خیالی کسل راک میگذرد. این سریال قرار است گلچینی از موضوعات و شخصیتهای مختلف رمانهای کینگ باشد که در کسل راک زندگی میکنند. سریال به شکلی واحد به بررسی تمامی دنیاها و شخصیتها و داستانهایی که از ذهن خلاق استفن کینگ تراوش شده میپردازد.
با زیرنویس چسبیده
همه لیاقت داشتن یک داستان عاشقانهی عالی را دارند. اما برای سایمن این داستان پیچیده است:کسی نمیداند او همجنسگرا است و سایمن نمیداند همکلاسی ناشناسی که آنلاین عاشقش شده، کیست.حل شدن هر دو مشکل برای او خنده، ترس، و حوادثی که زندگیاش را تغییر میدهند به ارمغان میآورد.
مارتی برد (جیسون بیتمن)، یک برنامهریز مالی است که ناگهان بههمراه همسرش وندی برد، خانوادهی خود را مخفیانه از حومهی شیکاگو، راهی ایالت میزوری و Ozark میکند، زیرا از قرار معلوم او قرض بزرگی به یک کارتل مواد مخدر بدهکار است...
"لتی دوبش" یک دزد و کلاهبردار است که همیشه زندگی اش خطرناک و لبه تیغ بوده است، اما خودش این سبک زندگی را دوست دارد. او از زندان آزاد میشود اما همچنان میخواهد به کارش ادامه بدهد تا اینکه با قاتلی برخورد میکند که برای کُشتن یک نفر استخدام شده است. "لتی" و قاتل وارد رابطه ای پرتنش می شود و...
داستان سریال زندگی "جان کنستانتین" را روایت میکند. او جادوگری است که با جادوی سیاه سر و کار دارد و در حالی که با گناهان گذشتهاش دست و پنجه نرم میکند، سعی بر نجات نسل بشریت از یک تهدید بزرگ ماوراءالطبیعه را دارد...
«ریک» یک افسر پلیس است که بعد از گلوله خوردن در حین ماموریت، چندین ماه در بیمارستان بیهوش بوده است. وقتی که او بیدار می شود، می فهمد که دنیای اطرافش توسط زامبی ها (مرده های متحرک) تسخیر شده است، و به نظر میرسد که او تنها شخص زنده است. او برای پیدا کردن خانواده اش به شهر آتلانتا می رود، و در آنجا به گروهی از بازمانده ها بر می خورد که در خارج از شهر ساکن شده اند. همسرش «لوری» و پسرش «کارل» و همینطور بهترین دوستش، «شین» در میان بازمانده ها هستند. اکنون او بهمراه دیگر بازمانده ها باید در دنیایی که پر از مرده های متحرک است، راهی برای زنده ماندن پیدا کنند...