"پاتریک" پس از اینکه پدر خود را از دست می دهد برای زندگی نزد عمه خود می رود. اما وقتی مجری وصیت پدرش نسبت به شیوه زندگی او اعتراض می کند، مشکلاتی پیش می آید...
با دوبله فارسی
داستان فیلم در مورد «باربارا» زنی است که به قتل متهم شده، و زمان کوتاهی فرصت دارد تا بیگناهی خودش را ثابت کرده و از حکم اعدام رهایی پیدا کند...
جوئی اونز، خوشتیپ، بامزه، جذاب و با استعداد است. وقتی او با ورا سیمپسون، عضو سابق گروه کر که اکنون بیوه ثروتمندی است برخورد می کند، علاقه شدیدی بین آنها شکل گرفته و...
زورو همیشه نقابی سیاه به صورت داشت و شنل می پوشید ، به داد مردم فقیر می رسید و حق انان را از حاکم سنگدل و گروهبان گارسیا ی بزدل می گرفت ! و وقتی دخل یکی آدم بد ها را می آورد ، با سه ضربه شمشیر حرف Z را روی او حک می کرد! زورو (Zorro) شخصیتی داستانی است که جانستون مک کالی در سال ۱۹۱۹ خلق کرد، زورو که در زبان اسپانیایی معنای روباه دارد …
« لسلى » ( تيلر ) ، با گلهدار بزرگ ، « بيك بنديكت » ( هادسن ) ، ازدواج كرده است . از طرف ديگر ، جوانى آسوپاس به نام « جت رينك » ( دين ) كه به « لسلى » نظر داشته ، حالا صاحب يك چاه نفت شده و به رقابت با « بيك » مىپردازد...
با زیرنویس چسبیده
دره ى پر بركت ساليناس كاليفرنيا ، سال 1917 . « آدم تراسك » ( ماسى ) ، زارع كاهوكار صادق و مذهبى ، دو پسر جوان دوقلو به نامهاى « كال » ( دين ) و « آرون » ( داوالوس ) دارد . اما « كال » ، غمگين و ناراحت ، مدام براى خودش و خانواده مشكل مى سازد .
"نورمن مین" بازیگری که شهرتش رو به افول است با "استر" خواننده ای جوان آشنا می شود.رابطه آنها گسترش می یابد اما وقتی "استر" پله های موفقیت را طی کرده و "نورمن" افول می کند تنش وارد رابطه شان می شود...
با زیرنویس چسبیده
دو دوست، يكى با موهاى خرمايى، « دوروتى » ( راسل ) و ديگرى بلوند، « لورلاى » ( مونرو )، در دو مسير كاملا متفاوت سرنوشت خويش را مى جويند...
با دوبله فارسی
« كالوهرو » ( چارلى چاپلين ) كه زمانى ستاره ى بزرگ موزيكهال هاى بريتانيا در آغاز قرن بوده ، رقصنده ى جوانى به نام « ترى » ( بلوم ) را كه دست به خودكشى زده ، پيدا مى كند و به خانه مى برد . « ترى » به خاطر افسردگى از مشكلات زندگى ، دچار نوعى فلج شده اما با مراقبتهاى « كالوهرو» ، سلامتى اش را باز مى يابد ...
"هاوارد روارک" معماری آرمانگرا به دلیل ناهماهنگی طراحیهایش با تفکر موجود معماری از دانشکده اخراج می شود.او که به نظر کاری نمی تواند پیدا کند در نهایت نزد "هنری کمرون" مشغول بکار می شود.اما پس از چند سال "کمرون" از دنیا رفته و به "روراک" اخطار می کند اگر ایده هایش را تغییر ندهد این سرنوشت او نیز خواهد بود و...