گروهي از خلافکاران مي خواهند تعدادي اسلحه را براي يک پليس به فروش برسانند. در همين حين يوهان فالک و تيمش آنها را تحت نظر دارند. اما نظر رهبر گروه خلافکاران عوض مي شود و ديگر اسلحه ها را نميفروشد زيرا محموله ي بزرگتري به او پيشنهاد شده است...
پلیس یوهان فالک به گوتنبرگ بازمیگردد و شروع به خدمت در سرویس ویژه GSI می کند، اما رابطه این سرویس با خلافکاران پای او را به دنیایی باز میکند که هرگز فکر نمیکرد وجود داشته باشد...
وقتی همسر "هری" در حادثه ای به ظاهر اتفاقی کشته می شود،او رویاهایی اسرارآمیز دیده و پا در مسیری برای کشف اتفاقات واقعی درباره قتل او می گذارد...