با زیرنویس چسبیده
داستان در هم پیچیده در اطراف یک میزبان تلویزیونی (جولیا رابرتز)، یک زن مطلقه (جنیفر آنیستون) به دنبال عشق و یک زن (کیت هادسون) کسی که می خواهد برای تقویت رابطه خود را با مادرش ...
با زیرنویس چسبیده
سفری به زندگی مربی افسانه ای فوتبال "باب لدکور"، فردی که تیم گمنام یک دبیرستان را به رکورد صد و پنجاه و یک بازی برنده و شکستن رکود این رشته ورزشی در آمریکا پیش برد...
با زیرنویس چسبیده
داستان فیلم درباره تعدادی زوج جوان، میان سال و پیر است که در شهر نیویورک، خودشان را آماده برگزاری مراسم شب سال نو میکنند. قصه زندگی این خانوادهها، که هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند در هم تنیده میشود و عامل مشترک در زندگی آنها، مراسم شب سال نو است.
با زیرنویس چسبیده
با زیرنویس چسبیده
فیلم روز ولنتاین، داستان ده فرد مختلف در لس آنجلس در روز ولنتاین که سرنوشتشان به نوعی خاص رقم می خورد. افرادی که هر کدام برای این روز برنامه ریزی خاصی دارند اما اتفاقات متفاوتی برایشان اتفاق می افتد…
شاهزاده «میا» ( هاتاوی ) اکنون ۲۱ ساله شده و برای اینکه بتواند تاج و تخت را به ارث ببرد، باید خود را برای ازدواج با اشراف زاده ای انگلیسی آماده کند...
با زیرنویس چسبیده
پس از مرگ ناگهانی خواهر و شوهرخواهرِ هلن در یک تصادف رانندگی او ناگزیر به قبول حضانت سه فرزند آنها میشود...
با زیرنویس چسبیده
وقتي مادر «ميا ترموپليس» (هاتاوي) اعلام مي کند که پدر مرحومش، در حقيقت شاهزاده و صاحب تاج و تخت کشور کوچک اروپايي، «جنوويا»، بوده، در زندگي «ميا» تغيير و تحول اساسي به وجود مي آيد: حالا «ميا» تنها وارث آن تاج و تخت است و مادربزرگش، «ملکه کلاريس رينالدي» (اندروز) مي خواهد آداب و رسوم اشرافي را به آن دخترک ناشي بياموزد.
با زیرنویس چسبیده
سال ها قبل چند دوست در دوران مجردی شان با هم قرار می گذارند که هر کدام بیشتر از بقیه مجرد باقی ماند، مبلغ هنگفتی را صاحب می شود. اکنون «مایکل» و «کایل» تنها کسانی هستند که هنوز مجرد باقی ماندند. مایکل که به تازگی مقدار زیادی بدهی بالا آورده، سعی دارد کاری کند که دوستش کایل به فکر ازدواج بیفتد و او بتواند جایزه را ببرد و بدهی اش را بپردازد...
با زیرنویس چسبیده
«مگي» (رابرتس) که بارها تا مرز ازدواج پيش رفته، «عروس فراري» لقب گرفته است. يک خبرنگار (گير) که مأمور شده تا سرگذشت «مگي» را بنويسد، در پي يافتن او به شهر محل اقامت «مگي» در مريلند مي رود. «مگي» هر چه بيش تر با اين خبرنگار سمج مراوداتش را ادامه مي دهد، نظرش در مورد نامزد تازه اش (ملوني) بيش تر عوض مي شود...