بیمارانی که برای جراحی های ستون فقرات وارد اتاق عمل دکتر کریستوفر دوانتش می شوند، به طور معمول همیشه معلول یا مرده آنجا راترک می کنند. این وضعیت ادامه داشت تا اینکه دو جراح همکار و یک دستیار وکیل دادگستری برای متوقف کردن وی اقدام کردند.
یک روانشناس بالینی شکاک به یک کشیش می پیوندد تا معجزات، تسخیر شیطان شدن و سایر موارد خارق العاده را مورد بررسی قرار دهند تا ببینند آیا توضیحی علمی وجود دارد یا اینکه واقعاً ماورایی در کار است …
گروهی از دانشجویان جاه طلب و باهوش رشته حقوق به همراه یکی از اساتید که وکیل مدافع پرونده های جنایی است درگیر یک ماجرای قتل میشوند که به طور کلی مسیر زندگی آنها را عوض میکند...
سریالی پیرامون کاراکتری به اسم Raymond Reddington که در سریال لقبش ”Red” هست خواهد بود . Red که یکی از مشهور ترین تبهکاران تحت تعقیب است ناگهان تصمیم میگیره خودش رو تسلیم پلیس کنه و کمک کنه هر کسی رو که باهاش تاحالا کار میکرده رو معرفی کنه ولی تنها شرطش اینه که با مامور FBI تازه وارد Liz Keen همکاری میکنه…
"مارتین بریستول" شش ساله از حیاط پشتی خانه خود ربوده شده و وادار می شود شاهد جنایتهای وحشیانه مردی دیوانه شود...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
دختر چهارده سالهاي به نام سوزي توسط همسايهاش مورد تجاوز قرار گرفته و سپس کشته شده است. او حالا از بهشت به تماشاي خانوادهاش مينشيند که چطور با مسئله قتل او کنار ميآيند و همچنين به قاتلش مينگرد که چه طور مدارک جرم را پنهان ميکند تا از دست پليس و ماموران فرار کند…
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
اتفاقاتی عجیب و غریب، وحشتناک و بی سابقه در پارک مرکزی به وقوع می پیوندد. یک معلم علوم دبیرستان، به همراه همسرش تمام تلاشش را برای زنده ماندن می کند.
با زیرنویس چسبیده
«گراهام هس» (گیبسن) پس از مرگ همسرش به اتفاق برادرش، «مریل» (فینیکس)، پسرش، «مورگان» (کالکین) و دخترش، «بو» (برسلین)، در مزرعه ای زندگی می کند. وقتی دایره های بزرگی در کشتزارهای «هس» پدیدار می شوند، او ابتدا این قضیه را پای مردم آزارهای محلی می گذارد. اما خیلی زود آشکار می شود که این پدیده مربوط به موجودات فضایی خبیثی است که به کره ی زمین هجوم آورده اند
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
«مالکوم کرپو» (بروس ویلیس) روان شناس کودک، در شبی که در یک مراسم جایزهای را دریافت کرده، یکی از بیماران سابقش که اکنون بسیار خشمگین است را ملاقات می کند. بعد از برخورد با او، مالکوم مداوای پسربچهای بنام «کول» را قبول می کند که دقیقا همان علائم بیمار سابقش را دارد. این پسربچه روح مردگان را می بیند. مالکوم وقت زیادی را با بیمار جدیدش می گذراند، بطوری که این امر باعث ناراحتی همسرش می شود. از طرفی طاقت مادر کول از این مشکلات پسرش به سر آمده و اکنون مالکوم تنها امید کول است.