فیلم بر اساس اتفاقات واقعی ساخته شده است و داستان گروهبان "مایکل استرابل" مامور اسکورت ارتش را روایت می کند که جنازه افسر نوزده ساله نیروی دریایی را باید به زادگاهش بازگرداند...
داستان این سریال از یک اتاق شروع می شود گابریل برن در نقش یک روانشناس روی یک صندلی نشسته و دختری با چشمان اشک بار جلوی آن . از همان ابتدا متوجه میشویم که این یک جلسه روان درمانی است ، که بیمار در آن صحبت می کند و دکتر به حرفهایش گوش می دهد . در این سریال نیز همین اتفاق می افتد و دختر پریشان احوال زندگی خود را تعریف می کند .
لنی سویج» (باسکو) دچار اختلال مشاعر شده است و تنها کسانی که می توانند از او نگه داری کنند دو فرزند میان سالش، «وندی» (لینی) و «جان» (هافمن) هستند که چندان علاقه ای به او ندارند...
سریال جذاب و دوست داشتنی است با دیالوگ های جالب و طنزی.بخش معمایی سریال دارای پیچیدگی زیادی هست و میشه گفت تا اخر سریال تقریبا نمیشه به طور قطعی گفت که قاتل و دلیل قتل چه چیزی است.در کنار این قتل ها و جسدها ! به زیبایی روابط اجنماعی شخصیت ها با یکدیگر به تصویر کشیده شده است طریقه ی برخورد متفاوت افراد با مسائل و مشکلات شخصی و …
"ریز هولدن" که دیگر از تلاش برای بازیگر بودن خسته شده، نیویورک را ترک میکند و به خانه اش در میشیگان باز میگردد. یک ویراستار کتاب به او پیشنهاد آینده ای خوب در ازای اجازه دادن برای انتشار نامه های عاشقانه رد و بدل شده میان پدر و مادرش را میدهد و...
وقتی "جد بارتلت" به عنوان رئیس جمهور امریکا برگزیده میشود کابینه خودش رو منصوب میکند.او افراد رازداری را از میان اعضای کاخ سفید توسط گزینشگران خود برمیگزیند. هر کدام ازین افراد نقش مهمی را در بازی قدرت واشنگتن بازی میکنند. در این سریال مخاطب کاراکترهای این سریال را از میان اتفاقات سیاسی و فردی زیادی دنبال میکند تا اینکه متوجه میشود که...
داستانِ این سریال مربوط به پزشک زنی با نام مایکلا کوئین است که نقش آن را جین سیمور بازی میکند. مایکلا پس از گرفتن تحصیلات پزشکی در بوستون به دهکدهای در کلورادو میرود و در آنجا به معالجه بیماران میپردازد در همین حین با خانوادهای صمیمی میشود پس از مدتی مادر آن خانواده بر اثر بیماری در معرض مرگ قرار میگیرد و در اواخر عمرش سه فرزندش را به مایکلا می سپارد تا از آنها مراقبت کند.
«دلوريس وان کارتي ير» خواننده (گلدبرگ) به طور تصادفي شاهد قتل خبرچيني در يک اتاق هتل است. بنابراين «وينس» (کايتل)، نامزد «دلوريس» و «ويلي» (پورتنو) دستور مي دهد «دلوريس» را از ميان بردارند. اما «دلوريس» فرار مي کند و به ديري در يک محله ي پرت سن فرانسيسکو برده مي شود...
زن و شوهری به سختی کار میکنند ، تا بتوانند اجاره خانه خود را بدهند و آرزوی داشتن یک خانه زیبا را دارند و ...