"جولین مارخام" نجیب زاده، برادر آسیب دیده اش "سِر ادوارد" را در بالای برج خانه خود زندانی می کند. گاهی اوقات او فرار کرده و در شهر مشکلاتی به وجود می آورد...
یک مامور مخفی پس از استعفا، ربوده میشود و در محلی که به نظر روستا هست گرفتار می شود. اما یک روستای عجیب و غریب ...