در لندن، "جینا مکوی" به همراه دوست پسر خود "استفان چمبرز" برای پدر خود "جان مکوی" یک مهمانی تولد ترتیب می بیند. پس از اتفاقاتی او با اتومبیل خود تصادف کرده و بخشی از حافظه خود را از دست می دهد. بعدها او تصور می کند "استفان" مرد دیگریست و...
با زیرنویس چسبیده
بعد از یک جدایی دردناک «بن» دچار بی خوابی می شود و برای گذراندن شب های طولانی، او در سوپرمارکت محل تا دیر وقت کار میکند. جایی که تخیلات وحشیانه او محل جولان می یابند…