دنی جوانی مبتلا به اوتیسم است که از تنهایی و چادر زدن در طبیعت لذت میبرد. اما این عادت قرار است به ضرر او تمام شود زیرا سه نوجوان خشمگین جای او را پیدا کرده و میخواهند عذابش دهند...
دو هفته قبل از کریسمس، نوئل خانه را به مقصد یک شهر ساحلی در جنوب ولز، ترک می کند. دوست دخترش نوئل او را ترک کرده و به سراغ شخص دیگری رفته است. نوئل در آنجا با یک بازیگر سرخورده آشنا می شود که او هم گذشته جالبی نداشته و به دنبال شروعی تازه است...