جک که به دلیل مصرف مواد مخدر مدتی را در زندان گذراند، میخواهد به همسر آلما ثابت کند که آدم جدیدی شده است. به جک شغلی مبنی بر نگهبانیِ یک معدن قدیمی پیشنهاد میشود و او بدون کوچکترین سوالی این شغل را می پذیرد، اما چیزی که جک از آن خبر ندارد، مرموز و خطرناک بودن این معدن است...