یک مامور مخفی DEA از نیروی وحشیانه استفاده می کند تا نوار عمویش را از شر دونده های بی رحمانه مواد مخدر نجات دهد که قصد دارند این چاله آبیاری را متعلق به خود بدانند...
با زیرنویس چسبیده
40 سال قبل دان هاسکینر به دنبال بهترین استعدادهای موجود بود,سفید پوست یا سیاه پوست.7 سیاه پوست و 5سفید پوست تیمی افسانه ای بین سالهای 1965-66 را تشکیل دادند.اما مردم شروع به تمسخر آنها کردند.به همین دلیل آنها تصمیم گرفتند با هم جام قهرمانی را تصاحب کنند...
داستان این مجموعهٔ تلویزیونی در مورد دو برادر است که یکی از آنها به جرم قتلی که انجام نداده به اعدام محکوم شده و برادرش خود را به زندان میاندازد تا با استفاده از نقشهای که قبلا طراحی کرده او را از زندان فراری دهد...
با زیرنویس چسبیده
در جريان دادگاه رسيدگي به شکايتي عليه يک شرکت اسلحه سازي، فردي به نام «زيکن فيچ» (هاکمن) از طرف شرکت استخدام مي شود تا تک تک اعضاي هيأت منصفه را شناسايي کند. او در مورد تقريبا همه ي اعضا موارد اتهام برانگيز پيدا مي کند و فقط متوجه مي شود که دو عامل را ناديده گرفته بوده است: يکي «نيک ايستر» (کيوساک)، از اعضاي هيأت منصفه که نقشه هاي خاص خود را دنبال مي کند و «مارلي» (وايس)، زني مرموز که برنامه هايي سرهم کرده تا باقي اعضاي هيأت منصفه را هم رأي خودش گرداند...
با زیرنویس چسبیده
شهر کوچک جرجيا. «آني ويلسن» (بلانشت)، زن بيوه و مادر سه بچه، با تحليل رواني همسايگانش براي خودش درآمد کوچکي دارد. او خيلي زود درگير ماجراي يک قتل مي شود و مي کوشد تا با شم رواني اش قاتل را پيدا کند...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
السکاندراي ويرجينيا، سال 1971. بر اساس حکم دادگاه، سه دبيرستان - دو دبيرستان سفيد پوستان و يک دبيرستان سياه پوستان - به ناچار و براي نخستين بار در هم ادغام مي شوند. در نتيجه، «بيل يوست» (پاتن) مربي با سابقه ي تيم فوتبال امريکايي يکي از اين سه دبيرستان، مجبور به کناره گيري مي شود و جاي خود را به «هرمن بون» سياه پوست (واشينگتن) مي دهد...
متهمی سابقه دار رانندگی یک کامیون را بر عهده می گیرد. اما او خبر ندارد که کامیون پر از سلاحهای غیر قانونی بوده و او مجبور است برای نجات جان خود و خانواده اش مبارزه کند...
پس از اینکه زندگی شادش از کنترل خارج می شود، او از تگزاس نام خود را تغییر داده،به لوئیزیانا می رود و مشغول موعظه کردن از طریق رادیو می شود...
وکیلی به نام "ریک ماگرودر" یک شب را با "مالوری داس" وراج سپری می کند. او عاشق "مالوری" شده و وقتی متوجه می شود پدرش او را تهدید کرده، همه قدرتش را برای کمک به او به کار می برد اما...
با زیرنویس چسبیده
چهار جوان به نام هاي «جولي» (هيوئيت)، «هلن» (گلار)، «بري» (فيليپ) و «ري» (پرينز جونير)، در شب چهارم ژوييه و حين وقت گذراني با اتومبيل ظاهرا باعث مرگ رهگذري در جاده مي شوند. تابستان سال بعد ناشناسي براي آنان که جمع شان از هم پاشيده است، نامه هايي با مضمون «من مي دانم تابستان گذشته چه کرديد» مي فرستد و آنان را دچار وحشت مي کند.