داستان سریال درباره پزشک زنی به نام «زو هارت» است که در نیویورک زندگی میکند. او پس از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه در رشته پزشکی، تصمیم میگیرد جا پای پدر خود بگذارد و به یک جراح قلب و سینه تبدیل شود. اما زمانی که تمام رویاهایش از هم میپاشد، تصمیم میگیرد پیشنهاد یک غریبه را قبول کند. آن شخص دکتر «هارلی والکس» است، که قرار است با او در شهر کوچک ساحلی در آلاباما کار کند...
پس از بحران اقتصادی سال ۱۹۸۰ جک، که یک مهندس اتوموبیل است از کار بیکار میشود. وقتی همسرش، کارولاین، کار پیدا میکند و به نانآور خانواده تبدیل میشود، جک مجبور میشود مسئولیتهای او در خانه را بهعهده بگیرد و به آقای مادر تبدیل شود...
یک مدافع لوس آنجلس که به طور تصادفی قبل از مرگش توسط فرشته ای بیش از حد عصبانی از بدنش خارج شده بود ، در بدن یک میلیونر به تازگی کشته شده به زندگی باز می گردد.
با زیرنویس چسبیده
"سرگرد چارلز رین" از جنگ به خانه بازگشته و هدایای زیادی از طرف مردم شهر به دلیل شجاعت هایش دریافت می کند. تعدادی از ارازل و اوباش حریص قصد دارند مقداری از نقره های او سرقت کنند. در این میان آنها همسر و پسر او را به قتل رسانده و از ناحیه دست مجروحش می کنند. او که قصد انتقام دارد به کمک دوست دوران جنگش "جانی" به دیدار آنها می رود...
مردی یک عمارت را به ارث می برد که سالها پیش آنجا یک آسایشگاه روانی دایر بوده است. او از عمارت دیدن کرده و شروع به تحقیق کردن در مورد اتفاقاتی که قبلاً در آنجا رخ داده و موجب ترس و وحشت مردم منطقه شده بود، میکند...