تیمی از محققان تلاش می کنند تا قاتلی سریالی که به نام "دروگر یورکشایر" مشهور است را از رسیدن به قربانی بعدی اش متوقف سازند اما رازی بسیار وحشتناک را آشکار می کنند...
سریال در مورد پادشاهی هست که در زمان او جادوگرهای زیادی وجود دارند و می خواهند پسرش که قرار است در آینده نجات دهنده کشور باشد را بکشند ولی قهرمان داستان جوانی دوست داشتنی با قدرت عجیبی است که باید از این قدرت برای محافظت از پسر پادشاه استفاده کند...
یک جوان آمریکایی که در پاریس به عنوان بدل مایکل جکسون کار می کند با مرلین مونرو برخورد می کند.مرلین او را به شهر خود در اسکاتلند دعوت می کند،جائی که به همراه چارلی چاپلین و دخترش زندگی می کند...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
در يک شهر بزرگ صنعتي و در آلونکي نيمه ويران، «چارلي باکت» کوچولو (هايمور) هم راه پدر و مادر و دو مادربزرگ و پدربزرگ، زندگي گرم و صميمانه اي دارد، تا اين که بليت ويژه ي طلايي پنهان در زرورق شکلات هاي «ويلي وانکا» (دپ) را پيدا مي کند. او به اين ترتيب هم راه چهار برنده ي ديگر به گشتي خصوصي در داخل کارخانه ي عظيم «ويلي وانکا» دعوت شده است...
دختر دانشجویی بنام «پگی مورگان» در دانشگاه با یک دانشجوی دانمارکی انتقالی عجیب و غریب بنام «ادوارد» آشنا می شود، و این دو با هم رابطه دوستی را آغاز می کنند...
با زیرنویس چسبیده
یک گنگستر خشن بنام «دان لوگان» از یک سارق بازنشسته که تخصصش در باز کردن گاوصندوق است، کمک می گیرد تا آخرین و بزرگترین سرقت عمرش را انجام دهد. اما این کار برای هردوی آن ها گران تمام می شود...
«مايکل فلگيت»، جوان انگليسي مقيم منهتن، يک شرکت موفق حراج اشياي هنري کم ياب و با ارزش را مي گرداند. وقتي «مايکل» با «جينا» آشنا مي شود، بلافاصله از او خوشش مي آيد و سه ماه بعد از او تقاضاي ازدواج مي کند. اما «جينا» مي گويد که به خاطر خانواده اش، «مايکل» هرگز نبايد ازدواج با او را به ذهن خود خطور دهد. کمي بعد «مايکل» به مشکل خانواده ي «جينا» پي مي برد: «فرانک»، پدر «جينا»، يک سردسته ي مافيايي است...
با زیرنویس چسبیده
"آنا" که یک اشراف زاده است با "کانت ورونسکی" که یک مرد جذاب و خوشتیپ است رابطه دارد و این رابطه دردسرهایی به دنبال دارد...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
انگلستان، اندکي پس از پايان جنگ جهاني دوم. يک ديپلمات سابق امريکايي به نام «لوييس» (ريو)، عمارت بزرگ «لرد دارلينگتن» فقيد را مي خرد که آقاي «استيونز» (هاپکينز) پير، سرپيشخدمت آن است. او به «استيونز» مرخصي مي دهد تا به ديدن «خانم کنتن» (تامپسن)، مستخدمه ي قديمي اين عمارت برود و از او بخواهد سر کار قبلي خود برگردد...
تحليل گر سابق سيا، «جک رايان» (فورد) که همراه همسر و دخترش براي تعطيلات به لندن رفته، در جريان يک درگيري خياباني يکي از تروريست هاي ارتش آزاديبخش ايرلند را به قتل مي رساند و پس از بازگشت به امريکا، هدف انتقام سازمان قرار مي گيرد.