داستان این سریال دربارهی گروهی از شکارچیان نازیها است که در اواخر دههی هفتاد میلادی در شهر نیویورک زندگی میکنند و…
داستان سریال از یک صبح عجیب نیویورکی آغاز می شود جایی که Ilana در تماس تصویری با Abbi به او خبر می دهد که خواننده موردعلاقه اش Lil Wayne به طورناگهانی تصمیم به اجرای کنسرتی در شهر گرفته است و آنها باید در این اجرا حضورپیدا کنند. پیشنهادی که با مخالفت اولیه Abbi مواجه می شود چراکه هردوی آنها با وضعیت مالی دشواری مواجه هستند اما این پایان ماجرا نیست چرا که به زودی Ilana با ایده های جدیدی برای بدست آوردن پول کنسرت به سراغ Abbi می رود و آنها کارخود را آغاز می کنندولی از آنجا که روش های خلاقانه آنها از قبیل فروش وسایل دزدیده شده از محل کار, دادن رزومه کاری جعلی و نواختن موسیقی درکنار خیابان چندان موفقیت آمیز پیش نمی رود آنها در اقدامی انتحاری برای کسب پول مورد نیازشان تصمیم می گیرند تاپیشنهاد کاری نسبتا بی شرمانه ای را بپذیرند...Broad City داستان زندگی دو زن جوان است که در هر اپیزود اتفاقات مختلفی برای آنها رخ می دهد و تلاش آنها برای به دست آوردن چیزهایی که می خواهند آنها را در موقعیت های دشوار و پردردسری قرار می دهد...
سریالی پیرامون کاراکتری به اسم Raymond Reddington که در سریال لقبش ”Red” هست خواهد بود . Red که یکی از مشهور ترین تبهکاران تحت تعقیب است ناگهان تصمیم میگیره خودش رو تسلیم پلیس کنه و کمک کنه هر کسی رو که باهاش تاحالا کار میکرده رو معرفی کنه ولی تنها شرطش اینه که با مامور FBI تازه وارد Liz Keen همکاری میکنه…
داستان در ارتباط با شبکه سازمان جاسوسی شوروی، "کا.گ.ب" است که در آن سالها در کشور آمریکا تارهای خود را تنیده بودند. البته این مورد دو طرفه بود و هر دو کشور فعالیت گُسترده جاسوسی را برای کسب اطلاعات از طرف مقابل انجام میدادند. یک مرد و یک زن توسط کمونیست ها انتخاب میشوند تا به ازدواج یکدیگر درآیند. آنها پیش از این هیچوقت همدیگر را ندیده اند و یا عشقی در بین خودشان حس نکرده اند اما بخاطر آرمان های شوروی باید ازدواج کرده و با نام و مشخصات جعلی گام به "ینگه دنیا"، "امریکا" بگذراند! حاصل زندگی آنها پس از سالها دو فرزند دختر و پسر است که به هیچ وجه از پیشینه والدینشان آگاهی ندارند. آنها در محیطی کاملا آمریکایی، با رویایی آمریکایی بزرگ شده اند. برنامه های آمریکایی را از تلویزیون دیده اند و به مدارس آمریکایی در فلب ایالات متحده، یعنی "واشنگتن" میروند. زندگی این جاسوسان تقریبا بصورت آرامی میگذرد تا آنکه ماموری از FBI به خانه ای در همسایگی این زوج جاسوس نقل مکان میکند و این چنین اوضاع هر روز بغرنج تر میشود. فعالیت های جاسوسی انها نیز با پیامی از سوی "کا.گ.ب" تشدید میشود. "رفقا به پا خیزید." (رفقا: اصطلاحی رایج در میان کمونیست هاست.)