سروان جیک گرافتن (جانسن)، خلبان نیروی دریائی امریکا پس از مرگ مورگان مکفرسن (ریچ)، هم پروازش، بر اثر مأموریتی بد برنامهریزی شده، بر روی یک ناو هواپیمابر مستقر شده است. ̎گرافتن که به وضعیت نظامی فعلی بدبین شده، معتقد است که اگر بر جای سیاستمدارها، ادارهٔ جنگ را به دست سربازان بسپارند، پیروزی، قریبالوقوع و قطعی خواهد بود. ورجیل کول (دافو)، خلبانی بسیار با اعتماد به نفس نیز با او هم عقیده است. این دو به اتفاق، یک بمبافکن ۶ـA معروف به "مزاحم" را به پرواز در میآورند تا در مأموریتی غیر مجاز، هانوی را بمباران کنند....
یک زن روزنامه نگار داستانی درباره یک گروه راک در سال 1960 را انتخاب می کند. رهبر گروه شخصی بنام ادی ویلسون بوده که ممکن است هنوز زنده باشد. او همچنین به دنبال نوارهایی می باشد که گروه هیچوقت آن آهنگ ها را پخش نکرده بودند...
یک کارآگاه سرسخت عضو گروهی حرفه ای از ماموران نیویورک شده و تلاش میکند قاتل همکارش را پیدا کند، اما در ادامه متوجه یک توطئه می شود که طی آن خلافکاران را می ربایند و در عوض آنها طلب پول می کنند...