داستانی عاشقانه کمیکی درباره پیرمردی که باید این را بپذیرد سن او دیگر خالی از عشق و عاشقی است و ارزش قبل را ندارد...
"ادا" ده ساله به همره دوستش "توندا" در روستای کوچکی خارج از پراگ زندگی می کنند. کلاس درس آنخا بسیار شلوغ و بی نظم بوده و "ایگور" خشن جایگزین معلم ساکتشان می شود. او بسیار سختگیر است اما علاقه زیادی به زنان جوان دارد...