داستان حول محور زنی به نام جونیپر میچرخد که در آستانه چهل سالگی، به طرز معجزهآسایی با خودِ کودکیاش روبرو میشود. این رویداد غیرمنتظره، او را وامیدارد تا به انتخابهای زندگیاش، از جمله رویای نویسندگی که زمانی داشت، دوباره فکر کند.
سام لودرمیلک یک الکلی است و در حال بهبودی می باشد. اگرچه او نوشیدنی خود را تحت کنترل دارد، اما لودرمیلک متوجه می شود که وقتی زندگی شما به هم ریخته است، درست شدن اوضاع به این راحتی ها نیست و...
علل و عواقب اپیدمی مواد افیونی آمریکا در این درام آشکار می شود که عاملان، قربانیان و بازپرسی به دنبال حقیقت است.
شاون و گرومزیلا به منظور آماده سازی برای یک عروسی پیش بینی نشده قبل از به دنیا آمدن بچه، به آب و آتش میزنند تا شوهر ناپدید شده سلنا را پیدا کنند...
یک پرستار بچه بعداز دزدیده شدن یک کودک توسط هیولاها تصمیم میگیرد در ماموریتی غیرممکن او را نجات دهد .
یک فضانورد آمریکایی نمیتواند شوهر و دخترش را رها کند و راهی ماموریتی خطرناک با خدمه فضایی بینالملی شود که ...
داستان سریال حولمحور یک دختر جوان بهنام سابرینا میچرخد که در آستانهی تولد شانزده سالگیاش قرار دارد ، به همین دلیل او باید بین دنیای جادوگری و خانوادهاش و یا دنیای انسانی و دوستانش یکی را انتخاب کند ، اما در این بین مشکلات زیادی برایش به وجود میآید...
داستان سریال دربارهی زندگی مرد جوانی به نام شان مورفی است که در شهر کوچکی زندگی میکند. او که مبتلا به سندروم ساوانت اوتیسمی میباشد ، یک رزیدنت بخش اطفال است که با توجه به ناتوانی پیشرفتهاش ، علیرغم اینکه یک رزیدنت نابغه به شمار میرود و با مهارت به درمان اطفال میپردازد ، در زندگی دچار مشکلاتی مانند برقراری ارتباط اجتماعی میباشد. او برای اینکه بتواند یک جراح کودکان شود با تلاش خود و با کمک دوستانش بر ناتوانیهای خویش غلبه میکند و موانع را کنار میزند...
داستان سریال حول محور خانوادهی کاپلند می باشد که پس از به پایان رسیدن تمدن انسان و ظهور آخرالزمان، باید برای بقا تلاش کنند. آنها با مشکلات همچون توفان های سهمگین، زمینلرزه، بخورد شهاب سنگ و طاعون دست و پنجه نرم می کنند اما بزرگترین ترس آنها از موجودات فرازمینی است که به تازگی پا بر روی سیاره گذاشته اند...
پس از غرق شدن یک کشتی، شخصی میلیاردر بنام "الیور کویین" مفقود میشود و به مدت پنج سال همه فکر میکردند که او مرده است، اما 5 سال بعد در یک جزیرهی دور افتاده او را پیدا می کنند. او به شهر خودش یعنی "استارلینگ سیتی" نزد مادر و خواهر و بهترین دوستش برمیگردد، که بلافاصله آنها متوجه تغییر رفتار "اُلیور" میشوند. "اُلیور" با شخصیت جدیدی که پیدا کرده قصد دارد با تمام بدی ها و خلاف ها درون شهرش مبارزه کند