شهری کوچک در جنوب غربی فرانسه، تابستان سال 1944. "لوسین" هجده ساله که پدرش در آلمان زندانی بوده و مادرش با کارفرمای خود قرار گذاشته، برای پلیس آلمان کار می کند. او بعدها با دختر یهودی ثروتمندی آشنا می شود و...
"استفان" و "دالی" با هم جر و بحث کوچکی کرده و "استفان" از خواهرش "آنا کارنینا" درخواست می کند تا به مسکو آمده و اختلاف آنها را رفع کند.همراه "آنا" در قطار "کنتس ورونسکی" است که با پسرش "کلنل ورونسکی" که در نگاه اول عاشق "آنا" شده دیدار کرده و...