Kimmy که به همراه چهار دوست خود برای مدت پانزده سال در یک پایگاه زیر زمینی در ایندیانا تحت لوای فرقه ای آخرالزمان گرا به دور از تکنولوژی های نوین زندگی کرده است توسط پلیس نجات داده می شوند و پس از آنکه تبدیل به تیتر یک رسانه ها می شوند جهت حضور در برنامه تلویزیونی پر بیننده ای به نیویورک دعوت می شوند.اما Kimmy که سال های زیادی از زندگیش را از دست رفته میبیند پس از برنامه از بازگشت به ایندیانا خودداری کرده و تصمیم می گیرد تا با گشت و گذار در نیویورک علاوه بر گذراندن دورانی خوش با تغییرات دنیا در این سال ها آشنا شود.ولی مشکل از جایی شروع می شود که او در این دنیای غریبه برای ادامه زندگیش به شغلی و محلی برای خواب نیاز دارد اما آشنایی و هم خانه شدن او با مرد عشق بازیگر شدنی به نام Titus او را در مسیر جدیدی قرار می دهد.
یک مجری رادیو شاهد صحنه ای می باشد که چطوری یک کامیون بستنی فروشی توسط رقیب خشمگینش مورد حمله قرار میگیرد و نابود میشود. این امر او را وادار میکند که با دو خانواده ایتالیایی سر و کله بزند...
گرگوری نوجوانی معمولی میباشد که شیفتهی همکلاسی خود شده است. او باید تلاش کند که توجه دختر را جلب و محبت او را از آن خود کند...