داستان سریال در مورد خانوادهای میباشد که به پرورش دام در مونتانا میپردازند. حال آنها باید با کسانی که قصد تصاحب زمینهایشان را دارند ، روبرو شوند...
با زیرنویس چسبیده
این فیلم کمدی، دربارهی چهار دوست بزرگسال در جنگل است که کارهایی از قبیل: سرکار گذاشتن توریست ها در مورد پاگنده ها، ترساندن توریست ها، کشیدن مواد و... را انجام میدهند.
داستان سریال مربوط به ۳ سال پس از پخش ویروس است و اکنون تنها بازماندهی این فاجعه باید به سراسر آمریکا سفر کرده و آزمایشگاهی پیدا کند که میتوان واکسن و پادزهر این ویروس را در آنجا تهیه کرد. و این درحالی است که او یک راز نزد خود دارد که میتواند به تمامی این قضایا خاتمه دهد...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
بعد از بدنیا آمدن «رنزمه» دختر «بلا» و «ادوارد»، خانواده کالن تصمیم می گیرند دیگر خانواده های خون آشام را با خود متحد کنند تا بتوانند در مقابل خطری که از جانب ولتری آن ها را تهدید می کند، مقاومت کنند...
لانگ والت مایر کلانتر متعهد و خونسرد شهرستان آبساروکا وایومینگ است. او فقط ۱ ساله که همسر خود را از دست داده، او مردی است که در به همه آرامش روانی می دهد اما در پشت پرده خودش دچار نا آرامی ها و بی تکلیفی هایی است و...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
این فیلم که ادامه ای است بر سری فیلم های «گرگ و میش»، داستان ازدواج «بلا»ی فناپذیر با «ادوارد» خونآشام را روایت می کند كه پس از آن صاحب دختری نیمه انسان، نیمه خونآشام به نام «رنسمی» میشوند، اما...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
در حالی یک سلسله از قتلها در حال وقوع است، بلا، در حال نزدیک شدن به زمان فارق التحصیلی اش است و باید بین ادوارد که خون آشام است و جیکاب که یک گرگ نما است یکی را به عنوان عشقش انتخاب کند و …
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
بعد از حادثهای که بلا را تا پای مرگ می کشاند، ادوارد او را ترک می کند. در نبود ادوارد، بلا درگیر یک رابطه فراطبیعی دیگر میشود، اینبار با گرگینهای بنام «جیکاب بلک».
هنگامی که صحبت از صحنه های هولناک جرم و جنایت میشود ، هنگامی که رازی در پس یک جنایت نمایان میشود. معمولا هیچگاه پلیس نمیتواند همه حقایق را آشکار و بازگو کند . کشف رازهای مخوف پشت پرده ، به شدت مورد علاقه دکتر Helen Magnus است. او مخفی گاهی برای نگهدای افرادی که نیروهای خارق العاده و غیر طبیعی دارند ، راه اندازی کرده و …
با دوبله فارسی
«کريس پرات» (گوردون - لويت) ستاره ي هاکي دبيرستان، در اثر يک تصادف اتومبيل دچار صدمه مغزي مي شود. چهار سال بعد او مشکلاتي با حافظه ي کوتاه مدت خود دارد و با دوستي نابينا (دانيلز) زندگي مي کند، در حالي که کاري نيز به عنوان نظافتچي در يک بانک براي خود دست و پا کرده است...