دو جوان آمریکایی که دارای مهارت های خارق العاده ای هستند ، تصمیم دارند قبل از اینکه دولت به آنها دستور را ابلاغ کند یک دختر را که در هنگ گنک اسیر شده است نجات دهند ، آنها برای ثبات خود و عملی کردن این تصمیم نیاز به اجرای تمامی مهارت های خود هستند تا بتوانند مسیر طلایی نجات را پیدا کنند …
لیلی اونز نام دختریه که در کارولینای شمالی زندگی می کنه و خاطرات تلخ مرگ مادرش در سال 1964یک لحظه اونو رها نمی کنه. لیلی برای فرار از تنهایی و رابطه آشفته اش با پدرش به همراه تنها دوستش روزالین، به شهری در کارولینای جنوبی پرواز می کنه. شهری که خاطرات مادرش رو برای اون زنده می کنه لیلی با زندگی در کنار خواهران روزالین که در حال پرورش زنبور عسل هستند آرامش و تسکین زیادی پیدا می کنه و مشکلاتش رو از یاد می بره.
ویلبور، خوکی است که ترس از این دارد در آخر کار ممکن است جای او روی میز غذاخوری انسان ها باشد . او سعی میکند با کمک دوست عنکبوتش شارلوت از این اتفاق جلوگیری کند...
بن کربن ، تربیت کننده اسب های مسابقه ، بخاطر صدمه دیدن اسب در مسابقات ، اخراج میشود . اما در ازاری حقوقش ، اسب پا شسکته ای که باید خلاص میشد را بر میدارد . اسب دوباره پا گرفته و …
داستان انیمیشن دربارهی رویارویی دختری جوان با موجودی ماورای زمینی است. لیلو دختری تنها و اهل هاوایی است که یک سگ کوچک زشت را برای نگهداری قبول میکند و او را استیچ مینامد. استیچ میتواند یک حیوان دست آموز تمام عیار باشد به شرطی که واقعاً نتیجهی یک تحقیق ژنتیکی نباشد که از سیارهای بیگانه گریخته و روی زمین سقوط کرده!
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
زمین مورد حمله ماشینهای سه پایه فضایی قرار گرفته است. در همین اوضاع یک خانواده برای زنده ماندن تلاش می کنند.
با زیرنویس چسبیده
نيويورک، زمان حال. «ديويد کالاوي» روان کاو (دنيرو)، پس از خودکشي همسرش، هم راه با دخترش، «اميلي» (فانينگ) به شمال نيويورک مي رود. «اميلي» يک دوست خيالي براي خودش ساخته به نام «چارلي» که به شدت تحت تأثير نفوذ شيطاني او قرار دارد...
با زیرنویس چسبیده
داستان فیلم در مورد 9 زن است که اسیر روابط شخصی خود هستند و با مشکلات و سختی های زندگی روبرو می شوند و...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
مکزيکو، زمان حال. «جان کريسي» (واشينگتن)، مأمور سابق سيا را که دائم الخمر هم شده، «ساموئل راموس» کارخانه دار (آنتوني) و همسر امريکايي اش، «ليزا» (ميچل)، استخدام مي کنند تا از دخترشان، «پتيا» (فانينگ) مراقبت کند. اما کمي بعد «پتيا» را مي ربايند و «کريسي» گلوله مي خورد...