پارتھیبان، صاحب یک کافه در کشمیر، با گروهی از اراذل و اوباش مقابله می کند و توجه یک کارتل مواد مخدر را به خود جلب کرد که ادعا می کرد او زمانی عضو آنها بوده است...
زندگی یک سرباز یتیم پس از دریافت نامه ای از دختری به نام سیتا تغییر می کند. او را ملاقات می کند و عشق بین آنها شکوفا می شود.سرباز وقتی به اردوگاهش در کشمیر برمی گردد، نامه ای برای سیتا می فرستد که به دست او نمی رسد...
ویجو، یک سخنران ناامید است که استخدام می شود تا چهره یک کلاهبردار مذهبی باشد که برای آن تحت آموزش های سخت قرار می گیرد. با افزایش محبوبیت او در اعماق تاریکی و توهم فرو می رود...