هوپ در زندگی خود به نظر میرسد که همه چیز را دارد، اما زمانی که زندگی شخصی او با زندگی کاریش در هم میآمیزد، همه چیز تغییر میکند..
با زیرنویس چسبیده
یک زوج هنگام تعطیلات در مکزیک با یک زوج دیگر ملاقات می کنند ، اما وقتی آنها به خانه برمی گردند ، رابطه دوستی آنها پیچیده می شود.
Michael Westen (جاسوس!) وسط یک عملیات توی نیجریه، حکم سوختگیش رو دریافت میکنه! «به عنوان جاسوس وقتی میسوزی، نه پولی داری، نه کاری، نه سابقهی کار، هرجایی ولت کنند مجبوری همونجا بمونی. روی هرکسی که هنوز باهات صحبت میکنه حساب میکنی. خلاصه تا وقتی نفهمی که چه کسی تو رو سوزنده هیچ جا نمیری.» مایکل رو وسط Miami ولش میکنند. زادگاهش، جایی که مادرش و برادرش زندگی میکنند. تمام تلاشش اینه که بفهمه کی حکم سوختگیش رو داده. این وسط برای اینکه زندگیش بگذره با کمک دو نفر از دوستانش عملا نقش Private detective رو هم بازی میکنه. روایت قصه، اول شخص هست. خود مایکل قصه رو روایت میکنه...