سرنوشت زندگی لیزا لنداوئر و دوستش، هانا، از دوران کودکی به هم گره خورده و آنها در یک خانهی استثنایی که توسط معماری مشهور به نام "وون آبت" در سال 1930 ساخته شده، زندگی میکنند.
یک مرد لهستانی که بعد از فوت پدرش به خانه برمیگردد رازی را درباره ساکنان یهودی آن روستا برملا میکند...
چکاسلواکی، سال 1963. "جان دایت" پس از پانزده سال از زندان آزاد می شود. او به دهکده ای متروک نزدیک مرز آلمان می رود. بوسیله فلشبک ها او داستان خود را بازگو می کند...