34 سال پس از آخرین مسابقه کاراته در سال 1984، جانی لارنس پس از مدتها دوری از ورزش کاراته، تصمیم میگیرد تا باشگاه کبرا کای را بار دیگر راه اندازی کند. همین موضوع باعث میشود تا او بار دیگر با رقیب قدیمی خود دنیل لاروسو روبرو شده و آتش رقابت میان آنها دوباره شعلهور شود...
با زیرنویس چسبیده
یک دختر منزوی خانه ی پدری اش را در منطقه ای دور دست در ایالت فلوریدا به ارث می برد. زمانی که اتفاقات عجیبی شروع به رخ دادن می کند، او متوجه می شود که چیز وحشتناکی همراه با او درون خانه است...
داستان درباره ی یه شهریه، که یه روز بعد از اینکه از خواب بیدار میشن، میبینن یه هاله ای شبیه گنبد روی شهرشون رو گرفته، نه کسی میتونه داخل بشه و نه خارج. این سریال بر اساس رُمانی به همین نام از نویسنده ی بزرگ، استفن کینگ ساخته شده ...
Michael Westen (جاسوس!) وسط یک عملیات توی نیجریه، حکم سوختگیش رو دریافت میکنه! «به عنوان جاسوس وقتی میسوزی، نه پولی داری، نه کاری، نه سابقهی کار، هرجایی ولت کنند مجبوری همونجا بمونی. روی هرکسی که هنوز باهات صحبت میکنه حساب میکنی. خلاصه تا وقتی نفهمی که چه کسی تو رو سوزنده هیچ جا نمیری.» مایکل رو وسط Miami ولش میکنند. زادگاهش، جایی که مادرش و برادرش زندگی میکنند. تمام تلاشش اینه که بفهمه کی حکم سوختگیش رو داده. این وسط برای اینکه زندگیش بگذره با کمک دو نفر از دوستانش عملا نقش Private detective رو هم بازی میکنه. روایت قصه، اول شخص هست. خود مایکل قصه رو روایت میکنه...