داستان سریال تلویزیونی «بوفی خونآشام قاتل» سرگذشت «بوفی سامرز» (Buffy Summers) یک زن جوان و آخرین بازمانده از نسل خونآشامهایی است که به «خونآشامهای قاتل» یا به اختصار «قاتل» مشهورند. در داستان، «قاتلین» برای نبرد با «خونآشامها»، «دیوها» و دیگر نیروهای تاریکی فراخوانده میشوند. همانند قاتلین پیشین، «بوفی» از سوی یک «ناظر» (Watcher) پشتیبانی میشود. «ناظر»، بوفی را راهنمایی میکند، به او آموزشهای لازم را فرا میدهد و او را برای مقابله با دشمنانش آماده میکند. «بوفی» بر خلاف اجداد پیشین خود را در احاطه حلقهای از دوستان وفادار که با عنوان «دسته اسکوبی» (Scooby Gang) شناخته میشوند، میبیند...
این فیلم بر اساس خاطرات دوران افسردگی نویسنده A. E. Hotchner، داستان پسری را دنبال می کند که پس از ورود مادرش به آسایشگاه مبتلا به سل و فرستادن برادر کوچکترش برای زندگی در هتلی در سنت لوئیس، به تنهایی برای زنده ماندن تلاش می کند...
"نیک الیوت"،روزنامه نگاری 28 ساله به خانه خانوادهی "فارستر" نقل مکان می کند.همه چیز به خوبی پیش می رود تا اینکه او با "آدرین" تنها فرزند و دختر 14 ساله آنها روبرو می شود."آدرین" عاشق او می شود اما وقتی "نیک" علایق او را نادیده می گیرد "آدرین" تصمیم میگیرد او را بکُشد...