فیلم نشان میدهد که یک انسان حاضر است به چه کارهایی دست بزند تا از درد و رنج دوری کند و به سمت شادی برود. آلیس بازیگری 35 ساله است که تقریباً همه چیزش را فدا میکند تا به درجات بالاتر برسد. سپس او با یک فروشنده ماشین به نام دیک آشنا می شود، مردی که آرزو دارد تبدیل به یک معلم دینی شود. داستان در مورد تلاش این دو شخصیت برای پیدا کردن راه و رسیدن به هدفشان است...
سام (برادریک) در شهر کوچکی در ایالت نیوانگلند زندگی میکند او از زندگی خود راضی نیست. روزی نامزدش، لیندا (پرستن) به او میگوید به شخص دیگری علاقهمند شده است و میخواهد به نیویورک برود. سام از این حرف او بسیار متعجب میشود و نمیخواهد لیندا را از دست بدهد. برای همین پس از این که لیندا به منهتن میرود او هم به دنبالش به منهتن میرود...