سام لودرمیلک یک الکلی است و در حال بهبودی می باشد. اگرچه او نوشیدنی خود را تحت کنترل دارد، اما لودرمیلک متوجه می شود که وقتی زندگی شما به هم ریخته است، درست شدن اوضاع به این راحتی ها نیست و...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
یک مرد از طبقه کارگر توسط نوازنده ای آمریکایی - افریقایی استخدام می شود تا به عنوان راننده او را در یک تور همراهی کند اما...
با زیرنویس چسبیده
یک پسر نوجوان دست و پا چلفتی که به کار مواد فروشی سرگرم شده است، عاشق خواهر شریکش در جزیره کیپ کاد میشود و…
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
20 سال بعد از آخرین ماجراجویی آن ها، این خوش قلب ها هنوز بهترین دوستان یکدیگرند و دوباره یک ماجراجویی جدید را به اتفاق یکدیگر آغاز می کنند...
با زیرنویس چسبیده
با زیرنویس چسبیده
«ریچ» (اوون ویلسن) و «فرد» (جیسن سادیک) دو دوست صمیمیاند، و هردو چندین سال است که ازدواج کرده اند. اما وقتی که این دو مرد در خانه از خود بیقراری و بی حوصلگی نشان می دهند، همسرانشان تصمیم میگیرند تا یک هفته به شوهرانشان اجازه دهند تا هر کاری که دلشان می خواهد انجام دهند، بدون اینکه مورد مواخذه یا کوچکترین سوالی قرار بگیرند. این موضوع در ابتدا شبیه یک رویا برای ریک و فرد می باشد. اما آنها به زودی متوجه می شوند که رویایی که آنها از زندگی مجردی داشتند به طور فاحش و البته خنده داری با جهان واقعیت فرق دارد...
جریان مربوط به مردیست که سالها پیش ورزشکار بوده و پس از سالها دوری از شهر مادری اش دوباره به آنجا برگشته تا در دبیرستانی که در آن درس خوانده به مربیگری ورزشی بپردازد…
«بن» (فالن)، معلم دبيرستان، با «لينزي» (باريمور) که کسب و کار موفقي هم دارد، آشنا مي شود. «بن» و «لينزي» در ظاهر وجه مشترکي ندارند، ولي به هرحال با هم جور مي شوند و رابطه ي عاطفي عميقي بين شان به وجود مي آيد. اما از شر و شور رابطه شان که کاسته مي شود، «لينزي» تازه پي مي برد که عشق واقعي زندگي «بن» چيست: تيم بيس بال ردساکس بوستن.
«والت» (گرگ کينير) و «باب تنور» (مت دیمن) دوقلوهاي به هم چسبيده در رستوراني مشغول کارند و در شهرک ساکت و دل چسب شان زندگي بي دغدغه اي دارند. تا اين که رهسپار هاليوود مي شوند به اميد اين که «والت» به رؤياي بازيگر حرفه اي شدن خود جامه ي عمل بپوشاند...
با زیرنویس چسبیده
«هال لارسن» (بلک) آدم زن باره ي نفرت انگيزي است که به توصيه ي پدرش در جست و جوي زني ايده آل و رؤيايي در کلوپ هاي شبانه ول مي چرخد؛ ولي با هيپنوتيسمي مسخره ذائقه اش تغيير مي کند و به جاي ظاهر و فيزيک زنان متوجه «زيبايي درون» شان مي شود...