با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
یک مرد از طبقه کارگر توسط نوازنده ای آمریکایی - افریقایی استخدام می شود تا به عنوان راننده او را در یک تور همراهی کند اما...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
20 سال بعد از آخرین ماجراجویی آن ها، این خوش قلب ها هنوز بهترین دوستان یکدیگرند و دوباره یک ماجراجویی جدید را به اتفاق یکدیگر آغاز می کنند...
با زیرنویس چسبیده
با زیرنویس چسبیده
«ریچ» (اوون ویلسن) و «فرد» (جیسن سادیک) دو دوست صمیمیاند، و هردو چندین سال است که ازدواج کرده اند. اما وقتی که این دو مرد در خانه از خود بیقراری و بی حوصلگی نشان می دهند، همسرانشان تصمیم میگیرند تا یک هفته به شوهرانشان اجازه دهند تا هر کاری که دلشان می خواهد انجام دهند، بدون اینکه مورد مواخذه یا کوچکترین سوالی قرار بگیرند. این موضوع در ابتدا شبیه یک رویا برای ریک و فرد می باشد. اما آنها به زودی متوجه می شوند که رویایی که آنها از زندگی مجردی داشتند به طور فاحش و البته خنده داری با جهان واقعیت فرق دارد...
با زیرنویس چسبیده
داستان درباره دو دوست است که تصمیم می گیرند وارد یک مسابقه المپیک مخصوص شوند تا بدهی بزرگ خود را پرداخت کنند...
«والت» (گرگ کينير) و «باب تنور» (مت دیمن) دوقلوهاي به هم چسبيده در رستوراني مشغول کارند و در شهرک ساکت و دل چسب شان زندگي بي دغدغه اي دارند. تا اين که رهسپار هاليوود مي شوند به اميد اين که «والت» به رؤياي بازيگر حرفه اي شدن خود جامه ي عمل بپوشاند...
با زیرنویس چسبیده
چارلی افسر پلیس ساده ای در رود آیلند است که همه مردم او را دست می اندازند. کسی او را جدی نمیگیرد حتا نامزدش تنها پس از ازدواج با او به او خیانت میکند و در حالی که سه پسر حاصل از روابط نامشروع را پیش چارلی میگذارد با مرد کوتوله سیاه پوستی فرار میکند. این اتفاقات موجب نوعی سرخوردگی در چارلی میشود و به مرور زمان شخصیت شیزوفرنی جدید به نام هنکس در وجود او شکل میگیرد. هنکس بر خلاف چارلی شخصیتی شرور از یک پلیس خشن و مردم آزار است. اداره پلیس احساس میکند که چارلی نیاز به مدتی استراحت و سفر دارد از همین رو چارلی را به عنوان اسکورت آیرین به خاطر یک سلسله سوء تفاهمات ارتباطی (با محبوب سابقش)، تا نیویورک اسکورت کند تا در آنجا بازجوئی شود...
پدر یک نوجوان به نام پانک که از رفتارهای او خسته شده است، پسرش را به یک مدرسه ی خصوصی میفرستد تا شاید اصلاح شود و ..
«روی مانسون» از ستاره های ورزش بولینگ است، تا اینکه طی یک درگیری با چند ولگرد خیابانی، دستی که با آن توپ می انداخته را از دست می دهد. مدتها بعد او با مردی آشنا می شود که بتازگی به ورزش بولینگ رو آورده و تصمیم می گیرد او را آموزش دهد...