داستان سریال درباره دختری به نا "بو " است که از ۲ سالگی قدرت ماوراء طبیعی عجیبی را بدست آورده است اما استفاده از او را بلد نیست. "بو" توسط یگ گروه کوچک به نام ” مومنان حقیقی ” بزرگ شده است. این گروه از "بو" در برابر اشخاصی که میخواهند از او برای اهداف شخصی خودشون استفاده کنند محافظت می کند . اما او حالا ۱۰ سالش شده و قدرت او قوی تر شده و همینطور خطراتش هم بیشتر شده است...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
گرتا (کیرا نایتلی) و نامزدش دیو (آدام لوین) از کالج با هم دوست بوده اند و با هم ترانه می سروده اند تا اینکه به نیویورک می آیند و دیو قراردادی با یک کمپانی بزرگ و مهم موسیقی می بندد. ولی جذابیت های شهرت باعث می شود که دیو خودش را گم کند و گرتا که سخت دلباخته ولی گیج و پریشان است، به حال خودش رها می شود. وقتی گرتا با دَن (مارک روفالو) آشنا می شود دنیای او زیر و رو می شود...
لوکاس ماشین یک زوج جوان مسیحی که درون آن هستند را می دزدد و آن دو را مجبور می کند که در نقشه قتل پسرش با او همکاری کنند و …
داستان فیلم در روز ۱۴ آپریل ۱۸۶۵ اتفاق می افتد. یک شلیک انجام می پذیرد و طی آن شانزدهمین رئیس جمهور آمریکا (لینکن) کشته میشود و یک قاتل جهنمی متهم میشود و از آنجا تمدن دگرگون می شود…
گروهی کشیش کفرگو که دائم به عیاشی مشغولند با نام مکتب چندمذهبی قدیسان جهنمیآگوستین بدترین شیاطین را به جهنم بر میگردانند...
با زیرنویس چسبیده
«علاءالدين» دیکتاتوری از جمهوری وادیا است که زندگی خود را به خطر می اندازد تا از اجرای دموکراسی در کشوری که با عشق آن را تحت سلطه داشته جلوگیری کند...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
یک مخترع جوان ۹ ساله بنام فرانسوفیل در شهر نیویورک به دنبال قفلی است که به کلیدی مرموزی که توسط پدرش جا گذاشته شده است بخورد. پدر او در حادثه ۱۱ سپتامبر جان سپرده است...
سریال درباره میلیاردری است که با استخدام یک مامور سابق CIA تصمیم به پیشگیری از جرم و جنایت می گیرند در حالی که هنوز این جرم ها اتفاق نیفتاده است …خالق این سریال کسی نیست جز "جانتان نولان" ( نویسندهی فیلنامه های ممنتو و بتمن ) ، برادر "کرستوفر نولان" ! البته قابل ذکر است که کریستوفر خیلی جاها اذعان داشته که ، در اکثر کارهاش ، از برادرش جاناتان کمکهای بزرگی گرفته و این یعنی با خالق بزرگی طرف هستیم.
داستان زنی است که با سرطان دست و پنجه نرم می کند و در این مدت حوادثی برایش پیش می آید که داستان فیلم را می سازد.او فردی منظم و قانون مدار است که دوست دارد این عادت را ترک کند ، همچنین او با همسر و فرزند خود دارای اختلافاتی است که از همان عدم قانون مداری سرچشمه می گیرد.او دوست دارد فرزند خود را به بهترین نحو تربیت کند تلاشهای زیادی در این راه می کند همچنین دارای یک برادر عاشق طبیعت و کره ی زمین است که چیزی جز ته مانده ی غذای دیگران نمی خورد.
دو برادر خون آشام به نام های «استفان» و «دیمن»، که دارای زندگی جاودانه هستند، قرن هاست که میلشان برای نوشیدن خون انسان را مخفی کرده و میان مردم زندگی می کنند. آن ها قبل از اینکه اطرافیان متوجه عدم تغییر سن آن ها شوند، از شهری به شهر دیگر نقل مکان میکنند. اکنون آن دو به شهر ویرجینیا بازگشته اند، همان جایی که به خون آشام تبدیل شدند. استفان پسر شریفی است و خون انسان را به خود ممنوع کرده تا مجبور نباشد کسی را بکشد، اما همواره سعی می کند مراقب اعمال برادر شرورش، دیمن باشد. بعد از آمدن به ویرجینیا، طولی نمی کشد که استفان عاشق یک دختر مدرسه ای بنام «الینا» میشود...