داستان درباره دو دختره 20 و چند سالهی بی عاطفه و سرد به نام های آلی و هارپر است که توسط دو نفر برای یک بعد از ظهر به ساحل دعوت می شوند اما آنها اصلاً نمی دانند به کجا می روند...
دکتر "میکلوس نیزلی" یک یهودی مجار بود که توسط نیروهای اس اس انتخاب شده بود تا در اردوگاه "آشویتس" به عنوان آسیب شناس فعالیت دارد.او یکی از اعضای گروهی بود که توسط نازیها مامور شده بود در ازای چند ماه زندگی بیشتر در از بین بردن یهودیهای دیگر کمک کند...