با زیرنویس چسبیده
نيويورک، دهه ي 1980. يک قاچاقچي مواد مخدر به نام «مارکوس» (جفريز) تصميم مي گيرد زندگي بزهکارانه را راه و آوازخواني پيشه کند و «رپ» بخواند...
یک سرخپوست پیر و نوه 16 ساله اش در حال رانندگی به سمت داکوتای جنوبی هستند، در طول راه پدربزرگ برای نوه اش داستان ها و افسانه هایی از سرخپوستان قدیم را تعریف میکند و...
داستان سریال در مورد یک تیم از محققان علمی متعلق به یک گروه علمی هستند که بر روی پدیده های ماوراء الطبیعه تحقیق میکنند.
در اواسط قرن هفدهم، پدر لافورگ، كشيش ژزوئيت فرانسوي براي ترويج مسيحيت ميان سرخپوستان هورون، به همراه مرد جواني به نام "دانيل" و گروه كوچكي از سرخپوستان هورون كه چومينا رياست آن را به عهده دارد، به سوي محل سكونت قبايل هورون رهسپار مي شود. در ميان راه، "چومينا" روياي عجيبي مي بيند كه در آن كلاغ سياهي، چشمان او را از حدقه بيرون مي آورد. سرخپوستان كه از اين رويا وحشت كرده اند و از بهشتي كه پدر لافورگ براي آنها توصيف كرده، دلسرد مي شوند و او را تنها مي گذارند و به راه خود مي روند...