با زیرنویس چسبیده
«جیک گرین» بعد از هفت سال، از زندان آزاد می شود. او طی دو سال از راه قمار پول زیادی بدست می آورد، و اکنون آماده است تا از کسی که او را به زندان انداخته بود انتقام بگیرد…
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
پسر رئیس کوسهها در حالی که به دنبال شکار است، تصادفآ کشته می شود. برادر سبزی خوار او، و ماهیای که قرار بود شکار او باشد، از این تصادف به نفع خودشان استفاده می کنند و ...
وقتی سارا در نیویورک کارهای اداری مراحل طلاق خود را پیش می برد،بر حسب اتفاقی دچار بهت و حیرت می شود.او که در آستانه از داست دادن ثروتی است که از همسر خود بدست می آورد،وارد رابطه ای با جوئی می شود و...
سال 1965. یک مادر تنها، با رویای نویسنده شدن، تک پسری 15 ساله دارد، و در همین حین باید با شوهر سابقش که مردی معتاد است نیز سر و کله بزند...
هنگامی که پدرش با اتهام کتک کاری از طرف FBI روبرو می شود، کورکی برای از بین بردن شواهد به آژانس نفوذ می کند و ...
دو بوکسر که در حال شهرت یافتن هستند، درگیر یک پروژه پول شویی برای یک گروه خلافکار سطح پایین می شوند و ...
داستان سریال در مورد ماجراهای روزانه یک خانواده ایرلندیِ کاتولیک می باشد. "شان" و "کلودیا" پدر و مادر این خانواده هستند که دارای سه فرزند قد و نیم قد می باشند. این دو علاوه بر اینکه باید به بچه های خود رسیدگی کنند، می بایست از پدر "شان" که زود در مورد همه چیز قضاوت میکند و همینطور برادر بیخیال و لا اوبالی اش نیز مراقبت کنند...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
داستان فیلم درباره ی “روبین هریکن کارتر”است. او یک ورزشکار افریقایی-امریکایی است که در برابر مشکلاتش برای تبدیل شدن به یک بوکسر در رده ی سبک وزن ها به مبارزه برخاست. اما رویا هایش با متهم شدن وی به قتل های سه گانه و محکومیت به زندگی سه گانه ی طبیعی خاموش شدند. با وجود تبدیل شدنش به عنوان یک ستاره و لجاجت و تلاشش برای اثبات بی گناهی اش از طریق نوشتن شرح زندگانی اش, سال ها تلاش بی ثمر او را دلسرد رها کردند. ولی وقتی که مربیانش با خواندن کتاب زندگی اش متقاعد شدن که حرفش را قبول کنند که میتوانستد با اعلام بی گناهی وی تبرئه اش کنند, اوضاع عوض شد و …
«مايکل فلگيت»، جوان انگليسي مقيم منهتن، يک شرکت موفق حراج اشياي هنري کم ياب و با ارزش را مي گرداند. وقتي «مايکل» با «جينا» آشنا مي شود، بلافاصله از او خوشش مي آيد و سه ماه بعد از او تقاضاي ازدواج مي کند. اما «جينا» مي گويد که به خاطر خانواده اش، «مايکل» هرگز نبايد ازدواج با او را به ذهن خود خطور دهد. کمي بعد «مايکل» به مشکل خانواده ي «جينا» پي مي برد: «فرانک»، پدر «جينا»، يک سردسته ي مافيايي است...