تکه های مختلفی از زندگی یک خانواده ی نمونه ای ساکن بروکلین در دهه ی ۱۹۴۰ از دیدگاه پسر کوچک خانواده، «جو» (گرین)، روایت می شود و طی آن ها مشغله ها و علایق اعضای مختلف خانواده و بستگان «جو» از جمله برنامه های رادیویی محبوب شان مورد اشاره قرار می گیرد...
یک روانی، پس از اینکه از زندان آزاد می شود به محله قدیمی اش باز می گردد. او به دنبال زنی است که قبلاً قصد داشته به او تجاوز کند و مردی که از آن زن محافظت می کرده...
کنگ از برج های دوقلو سقوط می کند و به نظر می رسد زنده است. با این حال ، قلب او از کار می افتد ، بنابراین با یک قلب مصنوعی جایگزین می شود. همه چیز خوب است تا زمانی که احساس کند یک کنگ ماده در آنجا وجود دارد و از ویرانگری نجات می یابد...
«والتر فیلدینگ» و همسرش به دنبال یک خانه ی جدید هستند، اما توانایی مالی بالایی ندارند. طولی نمی کشد که آن ها با یک پیرمرد آشنا می شوند که یک خانه ی بزرگ کاخ مانند را با قیمتی ارزان به آن ها می فروشد. اما بعد از نقل مکان به خانه جدیدشان، این کاخ فرو می ریزد. با این حال آن ها نا امید نشده و تصمیم می گیرند دوباره آن را بسازند...
لیروی که یک استاد جوان است با داشتن مدالی که متعلق به استاد هنرهای رزمی بروس لی بوده است، برای رسیدن به آخرین مرحله تکامل در هنرهای رزمی و یافتن بزرگترین استاد مکاتب رزم، پا به آمریکا می گذارد...
«روي هابز» (ردفورد)، ستاره ي جوان بيس بال، راه هاي موفقيت را يکي پس از ديگري طي مي کند، اما زماني که زني به نام «هاري يت» (هرشي) به او در اتاق هتلي سوء قصد مي کند، رؤياهايش ناکام مي ماند. پانزده سال مي گذرد و «روي» بار ديگر آفتابي مي شود و به باشگاه «شواليه هاي نيويورک» مي پيوندد.
با زیرنویس چسبیده
یک قاتل سریالی تعدادی مرد را به طرز وحشیانه ای به قتل رسانده و بدن آنها را قطعه قطعه می کند."استیو برنز" افسر جوان پلیس به طور مخفی و به عنوان طعمه به خیابانها فرستاده می شود تا قاتل را به دام بیاندازند...