بث (فلیسیتی جونز)، یک نوجوان کتابی و لفظ قلم، دوست امیلیا (جسیکا براون فیندلی) یک رمان نویس جوان است که تازگی به شهر آمده. طولی نمیکشد که امیلیا با پدر بث وارد رابطه میشود، رابطه ای که عواقب ویرانگری را بهمراه دارد...
"جیمز فورلنگ" متوجه قدرت عجیبی در خود می شود که به دلیل تصادفی که باعث کشته شدن پدر و مادربزرگش شد، به وجود آمده است.در شوک کشف این قدرت او خود را در جنگل حبس می کند تا به خانواده اش صدمه نزند.چند سال بعد دختر جوانی به نام "ما" وارد جنگل می شود و آن دو عاشق یکدیگر می شوند و...
با زیرنویس چسبیده
ميا، دختري پانزده ساله، به اتفاق مادر مطلقه و خواهرهايش در خانه اي در جنوب لندن زندگي مي کند. ميا که از مدرسه اخراج شده، حالتي پرخاش جويانه دارد و تنها شور زندگي اش، باله است که در انباري متروک در همان نزديکي تمرينش مي کند. ورود کانر، مردي مرموز و در عين حال جذاب، به زندگي مادرش تغيير بزرگي در زندگي ميا به وجود مي آورد.
شهر امبر و شهردار آن برای نسل های آینده دنیایی زیبا و روشن خلق کرده اند. اما اصلی ترین و قوی ترین ژنراتور شهر دچار مشکل شده و تمام لامپ های بزرگ شده شروع به روشن و خاموش شدن کرده اند. «لینا میفلیت» و «دون هارو»، دو نوجوان تصمیم به دنبال سرنخ های موجود برای گشودن راز قدیمی شهر می گیرند. هدف آنها کمک به خروج اهالی شهر قبل از خاموش شدن همیشگی لامپ هاست...
نگاهی به زندگی «یان کورتیس» خواننده مرموز «جوی دیویژن»، که مشکلات شخصی، شغلی، و عاشقانهاش، باعث شد در سن ۲۳ سالگی دست به خودکشی بزند.