لیا و تینا دو دختر زیبا هستند که با هم آشنا می شوند و متوجه می شوند که شباهت های زیادی با هم دارند. آنها هر دو جوان، زیبا و خشمگین هستند، بنابراین تصمیم میگیرند به رم بروند تا کمون نازاریوتا را پیدا کنند،
"جو تنکس" کلاهبرداری حرفه ای به "بیل" دورگه و "لوسی" ساده لوح می پیوندد تا سیصد هزار دلار از سرگرد "کبوت" سرقت کنند. نقشه استادانه آنها مملو از دروغ است اما "جو" به نظر می رسد همیشه می داند چه کار می خواهد انجام دهد...
یک خلافکار بنام "یوگو" پس از خارج شدن از زندان کارفرمای سابقش، "روکو"، را ملاقات می کند. "روکو" یک بیمار روانی است و از شکنجه و خشونت بسیار لذت میبرد. هر دوی آنها گنگستر هستند و پلیس معتقد است که "یوگو" 300,000 دلار را مخفی کرده است، پولی که باید به رئیس یک سندیکای مواد مخدر میرسید...