دیو یک خلافکار معتاد است که در لندن زندگی میکند.زمانی که کارهای او باعث مرگ بهترین دوستش می شود، بسیار پشیمان شده و آرام و قرار ندارد. سرانجام او با کشف اسلام و مسلمان شدن کمی آرام می شود، اما عذاب وجدان و کارهای گذشته اش او را رها نمی کنند...
"ویکتور" بازیگری که بیکار است تلاش می کند از ازدواج دوست دختر سابقش "سیلویا" با مردی دیگر جلوگیری کند. وقتی "سیلویا" او را رد می کند، "ویکتور" فرصتی بدست می آورد که به گذشته بازگشته و اشتباهاتش را اصلاح کند...