با دوبله فارسی
جعفر برای انتقام از علاالدین بازگشته و به وسیله یک دزد احمق و خیانت ایاگو می خواهد راهی برای بدست آوردن قدرت پیدا کند...
سریال Frasier توسط دیوید آنجل در سال ۱۹۹۳ ساخته شد و در سال ۲۰۰۴ به پایان رسید این سریال موفقیت های زیادی بدست آورد. موضوع این سریال از آنجا شروع می شود که دکتر Frasier پس از مدتها با پدر خود که قبلا یک افسر پلیس بوده به سیاتل بر میگردد و در یک شبکه رادیویی به عنوان روانپزشک مشغول به کار می شود و سعی می کند که زندگی خود را از نو بسازد ولی
داستان فیلم درباره دو برادر به اسم های ماریو ماریو و لویجی ماریو است که وارد یک دنیای متفاوت و مخفی به اسم "دينوهاتان" می شوند که در آنجا بایستی با موجودات اهریمنی مبارزه کنند تا یک پرنسس را نجات دهند .
مادر خانواده به تعطیلات تابستانی می رود.بچه ها ابتدا خوشحال می شوند اما پس از مدتی متوجه می شوند که مادرشان پرستاری بی رحم برای مراقبت از آنها استخدام کرده است.وقتی پرستار به دلیل حمله قلبی از دنیا می رود آنها جسدش را به سردخانه منتقل می کنند اما بعدها متوجه می شوند که تمام پولی که داشتند در کیف او بوده...
سیمپسون ها به صورت قسمت های مجزّا و معمولاً بدون دنباله ارائه می شود. اما به طور کلی، موضوع آن درباره خانواده ای آمریکائی از طبقه کارگر است که سعی می شود نماینده طیف وسیعی از جامعه آمریکا باشد...
«آليور رز» (داگلاس) و همسرش «باربارا» (ترنر)، تصميم به جدايي مي گيرند. اما بر سر اين که خانه به چه کسي برسد ميان شان نبردي تن به تن آغاز مي شود...
داستان فیلم در مورد یک مامور پلیس برای متوقف ساختن تبهکاران از یک سگ فوق باهوش بنام الک کمک می گیرد...
با زیرنویس چسبیده
لوید که سال آخر دبیرستان است چیزی به غیر از دوست شدن با دختری باهوشی به نام دیان نمیخواهد. اما دیان قرار است از شهر برود و ...
"آل باندی" فروشنده کفشهای زنانه ای است که زندگی مصیبت باری دارد. او از کار خود متنفر است. همسر او زنی تنبل و پسرش بسیار بی عرضه است (مخصوصاً در ارتباط برقرار کردن با دختران) و همچنین دختری با عقاید تیره و تار دارد. محوریت سریال بر روی این خانواده و ماجراهای جالب و خنده داری است که برایشان اتفاق می افتد...
دیوید (تام هنکس) یک مدیر تبلیغاتی موفق است، او در زندگی همه چیز داشت، پول، شادی، و دخترانی که او را میخواستند، اما وقتی پدر مادر او از هم جدا شدند، او باید بین پدر مادر خود یکی را انتخاب میکرد. او پیش پدر خود میرود تا شاید اونو قانع کند دس از لجاجت بردارد و دوباره پیش مادرش برگردد...