«جان» مردی میانسال است که از همسرش جدا شده و اخیرا زن با رویاهایش، «مالی» آشنا شده است. تنها مانع موجود برای جان، پسر جوان مالی «سایرس» می باشد که حاضر نیست مادرش را با کسی قسمت کند...
معاون فرمانده پلیس (برندا جانسون) به علت داشتن تواناهایی های بسیار بالا به بخش قتل پلیس لس آنجلس منتقل میشود. توانایی ذاتی او خواندن ذهن مردم و گرفتن اعتراف باعث شده تا سخت ترین پروندها را به او واگذار کنند…
زن و شوهری پس از اینکه از تصمیم دوستان صمیمی خود برای جدایی بعد از بیست سال مطلع می شوند، تصمیم می گیرند زندگی خود را ارزیابی دوباره کنند...