یک گرگ از طریق جنگل می خواهد راهش را به روستای دورافتادهی آلمان باز کند. جیکوب افسر پلیس جوانی است که به دنبال اوست، اما او چیزی فراتر از یک گرگ در تاریکی می بیند: مردی قد بلند که چشمان وحشی دارد، لباس سفیدی به تن کرده و یک کاتانا (شمشیر سامورایی) به دست دارد. جیکوب متوجه می شود او یک روانی است که نقشه های شوم برای روستا در نظر دارد و این وظیفه اش می باشد که او را متوقف سازد...