یک سرباز جوان با سرخوردگی عمیقی از وحشت ویرانگر روح جنگ جهانی اول روبرو می شود...
"مودستی بلیز"، ماموری مخفی که طرز لباس پوشیدن و مدل مویش در یک چشم به هم زدن تغییر می کند، توسط دولت بریتانیا استخدام می شود تا در یک سرقت الماس دخالت کند...
ناتال، سال 1879. نيروهاي زولو 1200 سرباز انگليسي را قتل عام کرده اند و حالا در تدارک حمله به قرارگاهي مذهبي هستند. در حالي که «ستوان چارد» (بيکر) مصمم است که با 105 نفر در مقابل 4000 جنگنده ي زولو مقاومت کند...
داستان در مورد محاصره غافل گیر کننده 400 هزار سرباز بریتانیایی و فرانسوی به دست نازی ها است. نازی ها با روحیه بالا در حال درهم کوبیدن آنها بودند و سربازان نیز برای فرار از مرگ به سوی دونکرک (جایی که فاصله خاک اروپا و بریتانیا درحداقل ممکن بود) عقب نشینی میکردند...
بریتانیا سرسختانه در تلاش است تا راهی برای کوتاه کردن جنگ جهانی دوم پیدا کند. بدین منظور حمله ای شجاعانه به قلب صنعت آلمان پیشنهاد می شود. در ابتدا این نقشه غیرممکن به نظر می رسید تا اینکه یک دانشمند بریتانیایی سلاحی اختراع می کند که قابلیت نابود کردن هدفهای از پیش تعیین شده را دارد...
