جان مایه اصلی داستان حول زندگی شخصی و کاری کارمندان، پرستاران و دکترهای یک اتاق اورژانس میگذرد. این سریال در سال های ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۹ پخش شده است و داستان آن براساس زندگی واقعی "مایکل کرکتون" است که در سال ۱۹۷۴ پزشک یار یک بیمارستان بود. ER مخفف عبارت Emergency room به معنی اتاق اورژانس است. این سریال در مدت ۱۵ سال پخش مداوم هیچگاه از بازدید آن کاسته نشد و با کسب امتیاز ۸ از دید مخاطبان به کار خود پایان داد. نکته جالب توجه درباره این سریال حضور کلکسیونی از بازیگران و سوپر استار های معروف هالیوود در نقش های مختلف و به عنوان مهمان است.
«دبي جلينسکي» (کيوساک)، متخصص در ازدواج با مردان ثروتمند و بعد کشتن آنان براي تصاحب پولشان است. او به عنوان پرستار بچه وارد «خانواده ي آدامز» مي شود و...
«شرمن مکوي» (هنکس)، بورس باز نيويورکي، به جرم قتل جواني سياه پوست در جريان يک تصادف رانندگي دستگير و دچار دردسرهاي بسياري مي شود...
" ویل" پسری از محله فقیر نشین "فیلی" است که توسط مادرش برای زندگی به خانه یکی از اقوام ثروتمند خود در "بل ار" فرستاده می شود. خانواده "بنک" یکی از ثروتمند ترین خانواده های منطقه هستند که در خانه مجلل خود زندگی می کنند. ولی ورود "ویل" نظم اشرافی که در این خانه حاکم بود را به هم می زند. او که بچه خیابان و موزیک رپ و رفص و آواز است با دیگر افراد خانه از بچه ها گرفته تا والدین تفاوت زیادی دارد. شیوه حرف زدن او شیوه خیابانی و رنگین پوستیست در جایی که خانواده "بنک" بسیاری از کلمات و رفتار "ویل" را بسیار وقیحانه می نامند. با گذشت زمان این دو نوع طرز فکر و دیدگاه بیش از پیش به هم نزدیک می شوند ولی رفتارهای این جوان پرشور در این خانواده اشرافی همچنان مایه خنده هست.
یک جنگ هسته ایی در آمریکا باعث بوجود آمدن تکمال یافتگانی شده و نسل انسان ها به دلیل ناباروری در خطر انقراض هست ، حال"هل" (نام فیلم و شخصیل اصلی) توسط زنی مجبور هست گروهی از زنان بارور را از حرمسرای رهبر تکاملیافتگان نجات دهد در غیرصورت بمبی که به او بسته شده منفجر خواهد شد...
یک سیرک روسی به آمریکا می رود. یکی از اعضای آن می خواهد به آمریکا فرار کند اما جراتش را ندارد. او در یک فروشگاه بزرگ پناه می گیرد اما متوجه می شود کنار آمدن با فرهنگ آمریکایی بسیار سخت تر از چیزی است که تصور می کرده...
"برانکو بیلی مک کوی" مالک مغرور یک گروه نمایش سیار است. اما کار بخوبی پیش نرفته و طی شش ماه گذشته او به کارکنان خود حقوقی نپرداخته است. در یک پمپ بنزین، او "آنتونیت" زنی از یک خانواده ثروتمند که در شب عروسی اش توسط همسر خود رها شده را با خود همراه می کند. "بیلی" از ظاهر او خوشش آمده و او را به عنوان دستیار خود استخدام می کند و...